دانلود سریال Best Choice Ever 2024
نام ها: بهترین انتخاب ممکن
محصول: 2024 چین از شبکه Tencent Video
ژانر: عاشقانه | زندگی | درام | خانوادگی
تاریخ پخش: Apr 9, 2024
قسمت ها: 37
روز های پخش: هر روز
مدت زمان: 45 دقیقه
وضعیت: به اتمام رسیده
بازیگران:
Yang Zi – Xu Kai – Xu Ling Yue
قسمت آخر اضافه شد.
زیرنویس فارسی قسمت آخر اضافه شد.
خلاصه داستان: مای چنگهوان، دختری که در یک خانواده معمولی در شانگهای به دنیا آمده بود، با اصرار مادرش با دوست پسرش، شین جیالیانگ، ازدواج کرد. اما شکاف اقتصادی بین آنها باعث ایجاد عدم تعادل در روابط آنها شده بود که در نهایت همین موضوع منجر به پایان رابطه آنها شد. پس از آن، مای چنگهوان تأیید مادربزرگش را به دست میآورد و مسئولیت سنگین مدیریت یک هتل به او سپرده میشود ولی…
.
.
اطلاعات بیشتر سریال
امتیاز:
سازندگان سریال:
نویسندگان:
Hu Xiao Yu – Li Jing Ling
کارگردانان:
Tian Yu – Wang Cheng Xin
سایر عناوین سریال:
عنوان بومی سریال:
承欢记
عنوان های دیگر سریال:
Story of Joy
Cheng Huan Ji
承歡記
.
.
نسخه زیرنویس فارسی چسبیده (سافت ساب)
.
زیرنویس سریال
.
زیرنویس فارسی
ترجمه اختصاصی پروموویز
.
آهنگ های سریال
Part.1
و جی مینگ همسر خیلیامونهههه🤦♀️🥺😂
چقد دوسش داشتم یه جاهایی فقط می خواستم بغلش کنمممم… چنگ هوان و چقد دوست داشتمممم
رابطه شون و رابطه قشنگشون تو خانواده، اون پازلی که جی مینگ داشت کاملش می کرد خونه بود! و اون پازل رو کی یه شبه وقت گذاشت تموم کرد؟ 🥺🤦♀️
انقد این سریال قشنگ تو قلبت حرفاشو می زنه کههه🤦♀️ می دونم بازم می بینمش… سکانسای خنده دارش 🤦♀️😂
وای عالیههه فوق العاده ست واقعا👍👍👍🥰
این سریال قشنگ زندگیهه قشنگ زندگیش می کنی عالیهههه حتی کرکتر مامانه که اینقد هیت گرفتم قابل درکه و دوست داشتنی، من فروردین همین امسال دیدمش و از شوکای خوشم اومد بسی و چون سریالای شوکای زیاده دیگه رفتم سریالای دیگشو دیدم و جدید ب یکی از دوستام پیشنهادش دادم و اون ک شروع کرد منم از خدا خواسته دور دومو شروع کردم و قشنگ انگار دور اولمهههه چقد دوستم خوشش اومد رابطه قشنگشون… شخصیت ها… این سریال بهترین سریال ژانر خانوادگی رومنس مدرنه که چین ساخته از دستش ندین🥺🤦♀️🤦♀️💜♥️💜♥️
اگه دنبال سریالی هستید که عشق تو نگاه اول نباشه و دختره پسره الکی نیفتن تو بغل هم و بوسه الکی داشته باشن یا ی دختر آویزون دست و پاچلفتی با ی رئیس همه چی تموم و حسابی مثبت نداشته باشه حتما پیشنهادش میدم
تنها بازیِ خوی که از شوکای دیدم آکادمی آرسنال بود ، تو این سریال از صورتش حس نمیگیرم ، غم شادی عصبانیت بیتفاوتی تو صورت و اکت یانگزی کاملا مشخصه و منتقل میشه ولی شوکای مثل بازیگر زن سریال خواستکار روباه انگار فقط بخاطر چهره نقش رو گرفتن و به لطف بازیگر مقابلشون نقششون دراومده
عاشقانش خوبه و پایانش هپی اندینگ لطفا یک نفر بگه؟
نویسنده داره جون میده که این خانواده رو با چسب و تف به هم بچسبونه
قسمت ۲۹
یعنی اونجا که مامانه با چنگ هوان سر میز درد و دل کردن انقدر مامانه سفیه به نظرم رسید که ترجیح میدادم به حماقتش ادامه بده ولی دلایل انقدر ابلهانه نیاره.
” من تخم مرغ رو انداختم زمین شکست بابام گفت تو خوردیش، برای همین تصمیم گرفتم وقتی دختر دار شدم همه اش بهش تخم مرغ بدم” 🫤🫤 بعد چنگهوان هم از اون ور گریه و عر و سینهزنی
هر چی مامانه میگفت یه ضربه ای بود که به پیکره فیلم وارد میشد و به جای درست شدن کار خرابترش میکرد
چنگ هوان قشنگ داشت به زور گریه میکرد چون کارگردان گفته بود اینجا ادای درک کردن و مومنت مادر و دختری دربیار
چنگهوان میگه: مامان تو وسایل چنگ زائو رو بعد مهمونی پرت میکردی یه گوشه بعد نمیگذاشتیش سرجاش.
خب به درک! ما هم توی خونه یه دوره اینطوری بودیم تا وقتی داداشم از این شرایط راحت شد و رفت، داداشم مجبور بود توی سالن باشه چند سال، وقتی این رفتارهای ما رو میدید چند بار تحمل میکرد بعد دیگه فریاد میزد و به یادمون می آورد که بهش احترام بگذاریم.
این داداشه واقعا چقدر بیدست و پائه که نکرد یه بار خودش از حق خودش دفاع کنه
خب به درک که رفت پیکموتوری شد! وظیفهاشه که بره کار کنه اندازه خر سن داره، خب یه بار هم برو کار کن پول دربیار. چنگهوان هرچقدر کار کنه مهم نیست ولی اون یکبار از موتور افتاد آسمون به زمین اومد! میخواستی میک موتوری که خطرناکه کار نکنی بری گارسون بشی. عدل میره یه شغلی پیدا میکنه که بعد تهش افلیج بشه که هم اشک بقیه رو دربیاره هم به نظر از خود گذشته بیاد.
فقط یه جا چنگهوا بعد دعوای با خالههه، قشنگ تحلیل کرد، به یائوجیمینگ گفت داداشم توسری خوره ولی این انتخابشه! این سبک زندگیشه، عادتشه هی بریزه تو خودش و خودخوری کنه بعد هم یهو بترکه و بره فرار کنه. آخه کدوم ابلهی وقتی دیگران غریبه ها اومدن توی خونه ات دعوا میکنی از خونه ات میری بیرون! حاجی اینجا خونه توئه! صاحب خونه که از خونه خودش نمیره بیرون! مهمون رو میاندازه بیرون. کسی که وکیله، در این حد حق عادی خودش که یه بچه هم میفهمه رو نمیتونه بگیره، چه انتظاری داره که کار گیرش بیاد؟ این دیگه زرنگی و جَلَب بودن وکیل بودن نیست، در حد کامن سنسه.
یعد هم رفته این مدرک وکالت رو گرفته که بگذاره در کوزه آبشو بخوره. فقط برای اینکه نگن تو تحصیلات نداشتی. وگرنه در حد باباهه یه رانندهاست.
اصلا الگوی زندگی داداشه، باباهه است چون
باباهه کلا تو خودش میریزه بعد الکل میخوره هیج وقت هم دعوا نمیکنه دائم الخمر! تنها کاری که تو خونه میکنه اینه که بره گلدون آماده گلدار بخره بعد وانمود کنه که به گلدونه رسیدگی کرده تا گل بده! آخه کدوم احمقی هر روز دوباره گلدون رو از آفتاب جابهجا میکنه میبره تو سایه؟ مگه ما کلفت گلهاییم؟ آدم برای بچه خودش اینطوری دلسوزی نمیکنه.
داداشه هم همینطوره فکر میکنه باید بریزه تو خودش تا آدم خوبی باشه در حالی که احمق ترین فردیه که تا حالا دیدم.
یعنی فقط اونجا که یائوجیمینگ باباهه رو در حال دائم الخمری تو خونه گیر آورد، قهوهایش کرد: گفت شما شستشوی مغزی شدین.😆😆😆 شما دائم الخمرید! ببر خودتو تیمارستان بستری کن
یه بار دیگه هم مامانه رو قهوهای کرد گفت اگر حریفی برو چنگهوا رو بیار خونه. همهی هدفش هم این بود که خودش به چنگهوان نزدیک باشه بتونه راحت بیاد هر موقع خواست توی اتاقش، وگرنه رابطهمادردختری تهتهش به هیچجاش نیست حق هم داره. چرا باید سنگ کسی دیگهای رو به سینه بزنه!
قسمت ۲۷
از زیبایی های پدر بی دست و پا و به اصطلاح مهربون چنگ هوان بگم، که در هیچ لحظه مهمی حضور نداره، کلا با همین سیاست آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه، خودشو خوبه کرده، توی لحظه های مهم خانواده اش رو تنها میگذاره، الان کل خانواده خاله هه خراب شدن روی سر این خانواده بدبخت، باباهه کجاست؟ مای چنگ هوان و یائو از سر کار خودشونو رسوندن، اون وقت باباهه هیچ کجا پیداش نیست ببینه این خانواده دو تا زن رو گیرآوردن دارن هوا میکشن.
ادمین خلاصه سریال اشتباهه نوشتید به اصرار مامانش با شین جیالیانگ عروسی کرد، در حالی که عروسی نکرد
قسمت ۲۶
خیلی بوسشون رو دوست دارم توی اتوبوس گردشگری عالی بود. چقدر خوشگلن و به هم میان. حیف که فقط فیلمه…
قسمت ۲۵
وای هر وقت مامانه تلفنی با خواهرش حرف میزد میدونستم خواهره یه سرطانه از مامانه هم بدتره. میزدم جلو که حرص نخورم
ولی الان که اومدن خودشونو مهمون اینها کردن خودشونو تلپ کردن و حتی میخوان موتای بنوشن، میخوام خفهاشون کنم. خودتون برید پول دربیارید موتای بخرید. من بهم ارث رسیده نوش جونم مگه باید زکات بدم؟ بدهکارم به شماها که مول گیرم اومده بعد یه عمری؟
تقصیر مامانه است که جار زد. و اینکه چنگ زائو نگفته بود که اینها منو متهم کردن به دزدی باعث شد مامانه ذات خانواده خواهرشو نشناسه.
به خاطر این سریال به گل آفتابگردان خیلی علاقهمند شدم . گل مورد علاقه یائوجیمینگ عه. حتی امروز به عنوان کادوی اسبابکشی دوشاخه خریدم هدیه دادم
لباس توخونهای گشاد و شلوارک خیلی به شوکای میاد.
قسمت ۲۱
جایی که باباهه هست با اینکه مهربونه اصلا تو صورتش نگاه نمی کنم.
داداشه رو نگم، انقدر از بازیش، نقشش بدم میاد که حد نداره. یعنی از مامانه انقدر بدم نمیاد…. مائومائو هم همینطور. اصلا این دوتا شخصیت زائدن. کاش مایچنگ هوان هرچی رخ میده نیاد برای مائومائو تعریف کنه. همه اش جاج میکنه. همهاش ادای عاقل ها و دنیا دیده ها رو درمیاره. 🤢
سریال قشنگی بود و دوستش داشتم.
چقدر دلم برای مامانه سوخت:(
قسمت 19 ام دلیل این همه هیت به مادربزرگ رو هنوز نفهمیدم ولی به نظرم شخصیتش خیلی هم خفنه
یه زن قوی مستقل و خونسرد که به ارامش و درک زندگی رسیده
آره این فقط ی سرباله، ولیییی تو هر قسمت دلم میخواد دست بندازم تو صفحه نمایش دهن مامانه رو جررررر بدم
عااااااااقل ترین شخصیتی که تو کل فیلم و سریال های عمرم دیدم مای چنگ هوآن بوده و هست
حتی دو سه تا رفتار خوب هم ازش یاد گرفتم و انجام میدم
چجوری یه آدم می تونه اینقدر آدم حسابی باشه
قسمت ۱۹
وداع مادربزرگه چقدر زیبا بود
وقتی گفت چیزهای مدرن و یادگیری رو دوست دارم فهمیدم خرفش شعار نبوده. تا گاهی شاید خیلی حرفهاش برام شعارگونه بود. ولی حالا که فکر می کنم شخصیتش برعکس مائومائو بود. کسی که با یک تجربه طلاق فکر میکرد تمام اسرار زندگی و بشریت رو از سر گذرونده. کسی که بهجای طرفداری بهجا از هوان، سعی میکرد به طرز قدیمی و باستانی، همه طرف رو راضی نگه داره و تازه به هوان بگه مامانت رو درک کن. کسی که صرفا به خاطر یه طلاق کلا با هرچی پسر اطراف هوان هستند گارد داره. بیشتر پیرزن بود
ولی ننه جون واقعا صبور و ساکت بود یه شنوای عاقل که هیچ وقت دوستی خاله خرسه نمی کرد. اگر نظری نداشت، سکوت اختیار میکرد. ولی اگر حرف میزد، راه و راهگشا بود. یه مشاور حرفهای بود. هم دلداری میداد هم چراغ دستت میداد.
توی ویدیوی خداحافظیاش؛ اون تیکه که به نوه اش گفت از بس رها شدی اعتماد برات سخته.؛ مثل یه گربه ولگرد نباش این وضعیتت خطرناکه، نَینَی رو نگران می کنه… بعد بغضش ترکید.
انقدر گریه کردم حس کردم با تمام استخوناش نوهاشو دوست داشت.
خواهرم با اینکه پیش من نبود و داشت توی اتاقش پای سیستمش کار می کرد و چینی هم نمی فهمه فقط از صدای مادربزرگه تو اتاقش زد زیر گریه
بهترین انتخاب شاید نوع وصیت مادربزرگه بود.
چرا تو واقعیت مادربزرگا بدجنسن؟ استفاده هاشونو از نوه می کنند، بردگی و بهرهکشی و مظلوم نمایی برای حمالی گرفتن، بعد هم مثل یه آشغال میاندازنش دور انگار که قراره پولها رو توی گور ببرن….. کاش اینو مادربزرگها میدیدن و یاد میگرفتن که براشون جمع کردن عشق واقعی مهم باشه. بگن چه خوب که عشق دادیم و عشق گرفتیم، ما خوشبخت شدیم.
قسمت 15
مشکل مای چنگ هوان اینه که مادر خانواده اشه
اولا فکر می کردم فقط جای خودش و مامانش عوض شده. مامانه بدون اینکه کاری برای خانواده بکنه، مدام نق میزنه و عملا منتظره دخترش بتونه کل خانواده رو پیشرفت بده.
در حالی که آخرش، بچه بچه است، مادر هم مادره….. چنگ هوان یادش رفته بچه این خانواده است، چون مامانش خودشو می زنه به خری
ولی آدمیزاد، فرزند، هرچقدر هم ملاحظه کار باشه، نباید جاش عوض بشه
حالا دیدم سر قضیه پیک موتوری چنگ هوان مامانِ داداششم هست…
اون دوست پسری هم که پیدا کرد دقیقا یه مامان داشت! آدمها وقتی نمی فهمن که اشتباه توی پذیرش نقش دارن، مدام یه الگو رو تکرار می کنند. مامان دیوانه خودش هم به فرض همین الان بمیره از فیلم حذف بشه، چنگ هوان فرقی به حالش نداره
بالاخره میره مامان جیالیانگ میشه،
جیالیانگ نباشه، میره مامان مشتری هاش میشه.
حتی مامانِ مادربزرگه شده…. کلا مامان کل بشریته.
باید خودشو بکشه عقب از این مسئولیت مادری. هیچ کس از سرویس گرفتن مفتی بدش نمیاد. برای همین تا ابد هم بره عقب، بازم بقیه میان جلو و بازم خواسته دارن.
حالا از مادرش بگم
مامانه عادت داره هم حرص بده، هم عذاب وجدان بده که چرا من رو بیشتر تحمل نمی کنید
اونجا که داداشه اسباب بازی هاشو توی کشو پیدا کرد و تهش جفتشون به این نتیجه رسیدن که مامان ما رو دوست داره و ما باید بیشتر درکش کنیم، می خواستم آتیش بزنمشون. دیگه چقدر بیشتر از این آخه درک کنید؟؟؟؟؟ چطوری میشه که هر اتفاقی می افته تهش این میشه که خواهر برادره آدمهای بی درک و شعورین، و باید مامانه رو بیشتر درک کنند؟
تهش همه اش معذرت بخوان… یه بارهم داد بزنن دوباره باید منت کشی کنند. چرا از این سیکل معیوب نمیان بیرون؟ یه مدت معذرت خواهی نکنید، به خدا شاید مامانه بفهمه که خودش اشتباه کرده، نه بچه هاش
اگر هم که نمی خواد بفهمه، ولش کنید!
باباهه هم این وسط میاد میانه داری کنه، دوباره می گه: آخه مامانتون سر فلان چیز ناراحته، ولی خیر شما رو می خواد!
این مامانه کارش از سر فلان چیز و بیسار چیز ناراحت بودن گذشته، کلا سبک زندگیش شده پیدا کردن یه مورد برای نارضایتی، و بقیه هم هی نازشو بکشن، این بیشتر هار بشه.
کاش می مرد.
کاش هرچی بلائه سره چنگ هوان بیاد، ولی بیرون از خونه! مامانه رو نشون نده.