کاری به ایده کلی سریالش ندارم، بازیگراش رو هم دوست داشتم اماااا واقعا نویسنده کم کاری کرده بود، آخه روند سریال انقدر کند؟؟؟ من به همراه دوستم نشستیم نگاه کردیم هر وقت اینو باز میکردیم به شدت خوابمون میگرفت، کاش یکم بیشتر رو فیلمنامه کار میشد

چان می و جه بوم اینجا هم بازی بودن😍
(کسایی ک انتقام از دیگران دیدن میدونن)

میونگ سو خیلییی کیوتهههه تو این سریال که ۲ سال پیش دیدم چشام فقط پر اکلیل بوددد باز دلم خواست ببینم

من همیشه میگفتم این سریال چقدر کیوت و ناناز و ملوسه تا اینکه کامنت دوستان رو پایین خوندم و گریختم
یعنی میونگ جن بود؟
نکنین با من اینطوری خب💔
احساس میکنم شکست عشقی خوردم…

کامنت blue رو خوندم گرخیدم با اینکه منم ازین تجربیات زیاد دارم حتی یه خانمه ازین دعانویسا اشنا بود منو یه صحنه دیده بود به مامانم گفته بود دخترت همیشه شبا یهو از خواب میپره یا تنها نمیتونه تو اتاقش بخابه؟ مامانم گفته بود اره ازکجا فهمیدین. اخه من تو عمرم تا الان که ۲۵سالم شده تنها نخوابیدم تو اتاق نمیتونم اتفاقایی میوفته صدبار امتحان کردم نتونستم از وحشت.بعد به مامانم گفته دخترت همزاد داره بد نیس اما همیشه قران بزار همراش 😂.لعنتی وحشتم دوبرابر شده الان.
ولی این ارثیه، بابابزرگمم کوچیک بود ۶ساله دوتا جن به بهونه مامانش منتطرشه بردنش تو صحرا یکیشون خوب بوده یکی بد،بدِ گفته بکشیمش اما خوبه گفته بچست کورش کنیم فقط.بعد بابابزرگمو پیدا کردن غروبش چشماش سفید بوده کلا،هیچ جارو نمیدیده بردنش پیش ملای روستاشون گفته تا ۴۰روز تو اتاق زیرزمینتون گوشت بندازین.بعد هرروز چک میکردن گوشتا ناپدید میشده بعد ۴۰روز چشماش برگشته.ازون موقه از همه چی میترسید قشنگ یادمه هیچ وقت تنها نمیموند همیشه دورشو شلوغ میکرد پیرمرد دلم تنگش شد😥
هوف خدا اخر عاقبتمونو بخیر کنه با این داستانا ینی یه خواب راحتو پرآرامش ندارم.درحسرتش موندم. تا آلپرازولام نخورم خوابم نمیبره چقد ناله کردم😂

حدودا ۹ ، ۱۰ ساله ام بود. مامانم برای کاری فرستادم تو پارکینگ. پارکینگ کوچولویی که تقریبا خالی بود. پشت در پارکینگ هم یه پرده ی نازک سفید بود که وقتی در باز میشه فضای خونه معلوم نباشه. همینکه وارد پارکینگ شدم دیدم یه گربه ی سیاه پشت پرده است. یعنی نصف بدن (پاها و دم اش) بیرون پرده بود. سریع داد زدم که بیاید گربه اومده تو خونه و وقتی بزرگترا پرده رو کنار زدن هیچی اونجا نبود 🙂 در پارکینگ هم بسته بود:) خندیدند گفتن جن بوده 🙂
خب منم خندیدم و اصلا نمیترسیدم
و میدونید نکته ی جالب چیه؟ که نصف بدن گربه پشت پرده اصلا معلوم نبود و سایه نداشت و با این حال که دستاش پشت پرده بود و میشد از پایین پرده که با زمین فاصله داشت دید ، دستی روی زمین نبود 🙂

البته این تنها تجربیات من نیست 🙂
ولی خب بگذریم 🙂

جدیدا یونسیف یه فیلم ساخته از دورگه ی انسان و جن. و قصد داره این مفاهیم رو در جهان عادی کنه

در آخرالزمان مثل زمان حضرت سلیمان (ع) زندگی انسان ها و اجنه باهم پیوند میخوره و همین باعث به وجود اومدن فتنه ها و کشتارهای آخرالزمانه.

اینکه ممکنه بازیگرا و… از چنین چیزهایی آگاه نباشن و در انتخاب فیلمنامه دقت نکرده باشن خب قبول
ولی ما هایی که خبر داریم نباید هرچیزی رو بپذیریم باید در مورد هرچیزی که بهمون گفتن تحقیق کنیم و آزاد اندیش و مستقل اندیش 🙂 باشیم
حتی همین چیزهایی ک من اینجا گفتم 😅

دوستان سواد رسانه و تحلیل خیلی مهمه. نمیگم کلا توهم توطئه داشته باشیم اما احتیاط شرط عقله و کار از محکم کاری عیب نمیکنه :))))

فایتینگ 🌟

پارسال یه همچین موقع هایی یه بسته کرنفلکس برداشتم نشستم به دیدن قسمت اولش …. هییییی چه زود گذشت

خیلی سریال گوگولی و عشقولانه و البته تخیلی بود دوسش داشتم نقش اول مرد L خیلی جیگره و بهم میومدن

یه سریال فانتزی که نمیشه گف خییلی فیلمنامه قوی داره ، اصلا هم داستانهای پیچیده توش نیست ،شخصیت های سریال خیلی عادی و کم ترین واکنش رو به اتفاقای سریال دارن مثلا یکی از اونها (در مواجهه با هونگ جو) و زود اونو پذیرفتن… ولی به صورت کلی فضای فیلم کیوت هست و اونایی که فضاهای خیلی انیمه طور و رنگی میپسندن ،خوششون میاد – در کل نویسنده دنبال یک هدف هست و اونم عشق و علاقه و رفتار با حیوون خونگی هست و حسی که اونا به ادما دارن ، بنظرم چون ما یکم از این فضا دوریم باعث میشه کمتر سریال رو درک کنیم ، ولی خب تو دنیا خیلی به این مسئله اهمیت داده میشه ، و وقتی هم یه بازیگر خوبی مثل L میاد و یه همچین سریالی رو برای بازی انتخاب میکنه نشون میده که اونم این هدف نویسنده رو دوست داره ، مصاحبه ای که تو اولین قسمت و اخرین قسمت پخش میشه هم تایید و تاکید روی این مسئله هست ،ایده کلی و انتخاب بازیگره کیوتی مثل L برای این سریال خیلی خوب بود ولی چون سطح فیلمنامه پایین بود نتونست سریال به جایگاه بالایی برسه .

چرا حس میکنم هیچکدومتون سریالو درک نکردید؟ 😐 کاملا مشخص بود. تا جایی که کامنتا رو خوندم همتون فقط کمر به این بستید که فیلم و نویسندشو تخریب کنید. جدا ازینکه متوجه بشید آخرش چی شد اصلا دقت نکردید نویسنده چه مفهومی رو میخواد انتقال بده! مفهوم اصلی این فیلم مراقبت و عشقیه که یه فرد به حیوون خونگیش داره. تا تمام هنجار ها و لذت هاشو به تصویر بکشه (کاری ندارم به اینکه آدم میشد) و اتفاقا عشق نسبت به حیوون خونگی رو میشد تو تک تک لحظاتش حس کرد اونایی که حیوون خونگی دارن یا داشتن قشنگ متوجهش میشن. من خودم یه طوطی داشتم 4 سال پیش اسمش توتو بود. با اینکه طوطی بود و این گربه بود اما قشنگ میتونستم دوباره عشقم به طوطیمو احساس کنم. و اینکه جنبه ی آموزنده داشت برای مشکلاتی که برای حیوونا پیش میاد و اینکه آدما باهاشون مهربون تر باشن از مصاحبه های اول و آخرشم مشخص بود کاملا. که حیوون رو میشه به عنوان یه عضوی از خانواده دید و دوست داشت. و من واقعا با دیدنش یه فضای کلاسیک و خلاق میومد تو ذهنم و یه عشق واقعی. و دوما اینکه واقعا آخرشو متوجه نشدید؟ اون خانمی که گربه بود و پیر شده بود و داشت از تجربه هاش به هونگ جو میگفت از گذشته ی نزدیک حرف میزد که جوون بود . مثلا 2 سال پیش. هونگ جو2 سال بعد جوون شد یعنی سرنوشت بر این شد که تا هر وقت بتونه بدون درد کشیدن انسان بشه 🙂 و کنار دختره برای همیشه مثل سن و سال یه آدم عادی باشه. نه اینکه زود پیر بشه. و اینکه خب همه با مسئله درد کشیدن هونگ جو تو زمان انسان بودنش مشکل داشتن! چرا؟! یه گربه تو شرایط عادی همش یا خوابه یا در حال استراحت کردن. مشخصه که اگه 24 ساعته بیدار باشه درد میکشه(نه هر دردی . درد از خستگی منظور نویسنده بوده) نه اینکه هر دفعه در حال تبدیل شدن به انسانه درد بکشه 😐 ما آدما خودمونم بیشتر از 24 نخوابیم زامبی میشیم 😐 چه توقعی از یه گربه دارید؟ واقعا متاسفم که سریالو عمیق نگاه نکردید و فقط نگاه سرسری انداختید.درسته که به سلیقه هم برمیگرده اما این چیزای ساده رو که باید متوجه میشدید 😐 جدا از مفهوم و فضای کلاسیکی که داشت. به نظر من تو تاریخ سریالا چیز ناب و خاصی بود. کتاب “گربه راهنمای شماست” رو برام تداعی میکرد. هرکی دوست داشت بخونتش جالبه. فقط خواهشا این یکی رو عمیق بخونید که درست متوجه بشید 😐 تهش نیاید بگید گربه که اینطوری نبود!!

کدوم ost رو دختره خونده؟؟

گه گاهی واقعا فکر میکردم ال واقعا یه گربس از بس دوست داشتنی بود …ولی روند سریال خیلی اروم و روزمره بود برای یک بار دیدن دوستش داشتم گه گاهی قلب ادم گرم میشد ……
سریال بدی نبود عالی هم نبود دوستش داشتم.

با احترامی ک برای ال قالئم می تونم بگم جز چرت ترین و بدترین سریال های امسال بود

میونگسو با بازیکردن توی این سریال تمام کارنامه هنری بازیگرشو نابود کرد اینهمه سریال ارزشمند و خوب و پر مفهوم و فیلمنامه عالی بازی کرده بود باورم نمیشد همچین سریال مسخره ای رو قبول کرده حتی از خلاصه هم میشه فهمید چقدر خنده دار و بی معنیه اصلا به مفهوم فکر کردین یعنی طرف قراره تا اخر عمرش عاشق یه گربه باشه در اصل -_- پروردگارااااا تخیل خوبه و جذاب اما اگه از یه حدی بگذره بی مفهوم و غیر قابل قبوله و این نمونه بارز اونه