دانلود سریال Till the End of the Moon 2023
نام ها: تا پایان ماه
محصول: 2023 چین از شبکه Youku
ژانر: عاشقانه | فانتزی
تاریخ پخش: Apr 6, 2023
قسمت ها: 40
روز های پخش: دوشنبه تا جمعه
مدت زمان: 55 دقیقه
وضعیت: به اتمام رسیده
بازیگران:
Luo Yun Xi – Bai Lu – Chen Du Ling
قسمت آخر + ویژه اضافه شد.
زیرنویس فارسی قسمت آخر + ویژه اضافه شد.
خلاصه داستان: در عصری که شیاطین به قدرت رسیده اند، تهذیبکنندگان تصمیم میگیرند که شخصی را به گذشته بفرستند تا هسته خدای شیطان را پیدا کند و از ظهور او جلوگیری کند. لی سوسو این مأموریت را قبول میکند و به شخصی به نام یی شی وو، دختر سوم ژنرال یی که با تانتای جین، خدای آینده شیاطین ازدواج کرده، تبدیل میشود. او مصمم است که تانتای جین را که در آینده بسیاری را قتل عام خواهد کرد، نابود کند. اما به عنوان شاهدی بر زندگی گذشته تانتای جین، داستانی غیرمنتظره بوجود می آید که…
.
.
اطلاعات بیشتر سریال
امتیاز:
سازندگان سریال:
نویسندگان:
کارگردانان:
Kuk Kok Leung
سایر عناوین سریال:
عنوان بومی سریال:
长月烬明
عنوان های دیگر سریال:
Hei Yue Guang Wen Na BE Ju Ben
Yue Zhao Qian Feng Wei Yi Ren
Zhang Yue Wu Jin
Zhang Yue Jin Ming
月照千峰为一人
黑月光拿稳BE剧本
长月无烬
長月燼明
.
.
نسخه زیرنویس فارسی چسبیده (سافت ساب) . . قسمت ویژه . زیرنویس سریال . زیرنویس فارسی ترجمه اختصاصی پروموویز . آهنگ های سریال Part.1
دوستان
این سریال شرابه , جرعه جرعه بنوشیدش
ــــــــــــــــــــــ
گله نکنید که در حال پخش میبینید : ^^
اطلاعات سریال و توضیحات مربوط به ژانرهای سریالهای چینی در ذیل این کامنت قرار دارد
■سنگِ نیلی
دهسال پیش در خواب آن سنگِ نیلی را دیدم در زیرِ موجاموجِ رودخانه
آیا هنوز آنجا است؟
من مرده بودم
در یک روزِ بهاری آنگاه که مُردم کنارِ رودخانه راه میرفتم
آه، مردن چه خوب بود
روشن بود اما مثلِ پَری سبُک زیرِ امواجِ زلال سفید و گِرد سنگریزهها را دیدم
«زلال باش و بیدار یک دو سه»
آنجا بود
رنگپریده و ساکتتر بود
سنگ
بیآنکه توجه کنم خواستم که دستهام را دراز کنم و بردارمش
آنگاه دریافتم برای انجاماش میباید دوباره زنده باشم
دوباره زندگی کنم
حس کردم اولین بار است
که ضعیف و ناتوان شدهام برای انجامش
میباید دوباره زندگی کنم چشمانم را گشودم
شبی عمیق بود
اشگی که در خوابم بر گونههایم روان شد هنوز گرم بود
سنگِ نیلی رنگی که ده سال پیش در خواب دیدم
آیا آن را هم اینک برداشتهیی؟
آیا هم اینک آن را گم کردهایی؟
آیا تا به حال چیزی را از دست دادهیی؟
آنچه در سپیدهی صبح
در خوابِ سبکِ من میتراود
آن سایهی نیلی بود؟
سنگِ نیلی که ده سال پیش
در خواب دیدمش روزی اگر که برگردی به آن رودخانهی درخشان
اگر برگردی و نگاهاش کنی
هنوز همانجاست
آیا به قدرِ تمامی چشمها آن سنگ در آنجا همیشه ساکت خواهد ماند.
〇🍂
■شاعر: #هان_کانگ [ Han Kang / کرهجنوبی، ۱۹۷۰ ]
■برگردان: #سعید_جهانپولاد
🔺«هان کانگ» رماننویس، شاعر و استادِ نویسندگی خلاق در موسسهی هنرِ سئول است. او در سال ۲۰۱۶ جایزهی بینالمللی من بوکر را برای رمان «گیاهخوار» دریافت کرد. در بیانیهی آکادمی نوبل در بارهی این شاعر و نویسندهی آسیایی آمده است: «جایزهی نوبلِ ادبیاتِ امسال به هان کانگ شاعر و نویسندهی کرهیی به خاطرِ «نثرِ شاعرانهاش که با آسیبهای تاریخی مقابله و شکنندگی زندگی بشر را آشکار میکند» اهدا میشود.»
هان کانگ اولین نویسندهی اهلِ کره جنوبی و اولین نویسندهی زنِ آسیاییست که برندهی جایزهی نوبل شده است.
سلام اگر ندیدید سریال رو ممکنه کلمات کامنت من حاوی اسپویل باشه …خب اولین سریال چینی بود که دیدم هر بار اومدم سریال چینی ببینم نگرفت منو و ولش کردم همچنین با زبان هم ارتباط نمیگرفتم ولی خب من ۴۰ قسمت این رو دیدم
چجوری دلتون میاد تاپ همه سریال ها قرار بگیره این سریال یعنی از این بهتر نداشتیم هیچ موقع؟
سریال داستانش خوب بود اما میتونستن تو ۲۰ قسمت جمع کنن خیلی عاشقانش کم بود از دید من اکثرا داشتن هم رو پس میزدن خیلی خوب اوایل عاشقانش باحال تر بود از دید من
اخر سریالم من دوس داشتم اون استاد ها نمیرن حداقل یکیشون ک
یا پیان ران یا خانواده یه شی وو اواسط
خلاصه نویسنده همرو قتل عام کرد همچیم پوچ بی معنی کرد
در کل تجربه خوبی بود در این میان که کره شریال خوب نمیده خوبای چین رو ببینیم
دوستای گل که تو این صفحه همیشه هستین به من چندتا سریال خفن معرفی کنید اگه تو کامنتم متوجه سلیقم شده باشید
در مورد تولد تان تای جین
میگفتن جون کی رو نجات بدیم؟
امپراطور گفت مادر
ولی تان تای جین گفت یک راه دیگه تولدم هست
منظورش همون رستم زایی یا سزارین بود
حالا اونا نتونستن مادرو نجات بدن به تان تای جین ربطی نداشت
لطفا بگین سد اندینگه یا هپی؟
این سریال سد آمده یا هپی
Mobina
می گم تان تای جین خونش حلال میشد دیگه چیزی نمی موند پس دارم چی میگم؟
دیگه تویی که باید حرفهای منه ره با دقت بیشتری بخونی
دقت نمی کنی مبینا….. اینطوری بخون کامنت های منو، من جمله به جمله امو با دقت انتخاب میکنم.
من کل نوشته هام همینو میگم
که تان تای جین سفره خودشو جمع میکرد، سفره دنیا جمع میشد
فلاکتو آورد ورداشت نیروها رو برگردوند تو خودش که تطهیر کنه تا بعد دوباره بده که بقیه مصرف کنن. یه مقدار شرارتا خلوصش کم شده بود. لجن توش اومده بود. دیدی که اول خودشو تطهیر کرد با برگشت به رحم رودخونه مردگان. بعد فلس مینگ یه رو تطهیر کرد. بعد کل دنیا و سوسو رو تطهیر کرد. دوباره fresh تحویل جامعه دادشون
اَذیتِ من نکن….
قسمت ۴ بود
قسمت ۷ بود که پیان ران ناخنش رفت تو گردن تانتایجین، نیروهاش کشیده شد؟
فکر میکنین اگر تانتایجین خونش می ریخت رو زمین، کوشته میشد، کسی دیگه زنده می موند؟
کسی بود که از نیروی تانتایجین تو خودش عاریه نگرفته باشه؟
تان تای جین رو خونشو نمی ریزن چون اون وقت خودشون زیر تیغ میرن. این خون جاری بشه، چشمه خونه که از بقیه راه می افته، تازه بدون اثری از آثار ناپدید میشن، انگار هیچ وقت نبودن.
تانتایجین رگهاش مخزن الاسراره
مخزن الاسرار فی گوزَتِ الاِدرار
نه نه نه، اونها نیستن که نمیریزن…. تان تای جین رحم میکنه، خون خودش رو حلال نمی کنه.
در موی چون کمندش، ای دل مپیچ کانجا، سرها بریده بینی، بی جرم و بی جنایت
تان تای جین بخواد خون خودشو حلال کنه این میشه👆🏿
رندانِ تشنهلب را، آبی نمیدهد کس، گویی ولیشناسان، رفتند از این ولایت
چشمت به غمزه ما را، خون خورد و میپسندی..جانا روا نباشد، خونریز را حمایت
در این شبِ سیاهم، گم گشت راهِ مقصود..از گوشهای برون آی، ای کوکبِ هدایت
از هر طرف که رفتم، جز وحشتم نَیَفزود..زِنهار از این بیابان، وین راهِ بینهایت
ای آفتابِ خوبان، میجوشد اندرونم..یک ساعتم بِگُنجان، در سایهٔ عنایت
این راه را نهایت، صورت کجا توان بست؟..کِش صد هزار منزل، بیش است در بِدایت
هر چند بردی آبم، روی از دَرَت نَتابم…جور از حبیب خوشتر، کز مُدَّعی رعایت
عشقت رِسَد به فریاد، ار خود به سانِ حافظ..قرآن ز بَر بخوانی، در چاردَه روایت
فکر می کنید این نتیجه ی از بین رفتن فلاکت و خدای شیطانیه؟
فُرَق
بر وزن خُلل و فُرَج 😆😆😆
«به نظرم سریال تا پایان ماه خیلی هوشمندانه داره به ما نشون میده که خیر و شر مطلق وجود نداره و هر شخصیت، چه خدایان و چه شیاطین، تصمیمها و مسیرهای خودشون رو دارن.
چومو، با اینکه بهعنوان نماد آشوب و تاریکی شناخته میشه، نماینده قدرت خالصیه که بدون محدودیت، میتونه هم بسازه و هم نابود کنه.
خدایان مثل مینگیه بیعیب نیستن. اونها به خاطر تلاش برای حفظ نظم، گاهی مرتکب اشتباه میشن یا بیعاطفه به نظر میان. اما نکته اینه که این سریال داره تعادل میان این نیروها رو به تصویر میکشه. مثلاً ستون بهشتی که روی استخوانهای چومو ساخته شده، فقط نماد بهرهکشی خدایان نیست؛ بلکه نشون میده که برای تعادل جهان، هر دو نیرو—نظم و آشوب—باید در کنار هم باشن.
سریال با شخصیتهایی مثل تانتایجین و چومو داره میگه که هر کسی میتونه مسیر خودش رو انتخاب کنه، اما در نهایت، این انتخابها هستن که ما رو به خیر یا شر نزدیک میکنن، نه صرفاً جایگاه خدایان یا شیاطین. این پیچیدگیهاست که تا پایان ماه رو اینقدر عمیق و فراموشنشدنی میکنه.»
من هیچوقت نتوستم راحت از چیزایی که از دست دادم بگذرم. حتی وقتی که اونا کاملا رفته بودن، محکم توی ذهنم نگهشون میداشتم؛ انگار که این کار حقیقت رو تغییر میده.
نمیده، نداد…
باز جواب شادی درباره جیزه این دفعه
https://prmv.ir/till-the-end-of-the-moon-2023/#comment-1404463
جیزه هم سعی کردخودشو نگهداره ولی زورش نرسید
چون روی ده هزارسال حساب کرده بود،اگه میفهمید حضور چوموبه زمان وابسته نیست شاید خودشو محدود نمیکرد
جواب
نه جیزه داشت نابود میشد، اومد تو دره بی ثمر که از اهریمن ها تغذیه کنه، نیستی خودشو عقب بندازه.
برای همین بود که اهریمنی مثل پیان ران که روباه ۹ دم بود، اومدی بیاد بیرون از پرتگاه بی ثمر، دوتا دمشو از دست داد شد ۷ دم. این دوتا دم کجا رفت؟ رفت خرج بقای جیزه شد.
جواب
shadi san
نه خدایان دوست داشتند اگر میشد اهریمنی بشن، ارزش و لیاقتش رو نداشتند
خدایان از اینکه منشا نیروشون جمع آوری بشه میترسیدن.
گفتم همه نیروها و شرارت ها مال تانتایجینه که دیگران عاریه گرفتن ازش. مثال هم زدم از اشیاء جادویی یینگیوان توی سمساره جاودان… نمی دونم دیدینش یا نه سمساره رو. وقتی میره دنیای فانی.قسمت ۲۰ به بعد….
حالا خدایان از این میترسن که:
فلاکت بیاد، سفره خدایان جمع میشه.
اینها منشا نیروهاشون مال خودشون نیست، مال تاریکی و تاریکی سیاهی مطلقه
چرا اینو میگم؟
توی یونان باستان میگه اول که هیچی چیزی نبود فقط آشوب بود ، تاریکی و سیاهی مطلق شب با هم آمیخته میشن و همه چیز رو پدید میآرند.
آشوب و سیاهی مطلق همون چوموعه. چومو میگه من سایه جهانم. چومو پدیدآورندگی از آشوب داره. هیچ خدایی از آشوب چیزی پدید نیاورده، مینگیه نتونست پا بگذاره جایی آباد بشه.
رفت کف رود موهه، سنگ تسلای روح اونجا رو برداشت تازه ویرانه اش کرد. بعد هم میگفت: من برداشتم دزدیدم؟؟!!! یعنی تیانهوان برداشته گذاشته تو من، به من ربطی نداره.
باز یه نشونه دیگه، توی تا پایان ماه هم اگر دقت کنید بهشت یک ستون داره، این ستونه اگر فروبریزه بهشت میریزه.
این ستونه روی سر چومو بالا اومده. برای همین میخوان استخوان شیطانیشو به این ستون ببندن و بعد هم چومو دیمیان رو مهر و موم میکنه به ستون
چومو میخواد پس بگیره شرارتهاشو، خدایان نمی خوان پس بدن، مثل مستاجری هستن که ادعای صاحب خونگی میکنه.
بچهها بیاین فکر کنیم👇🏻
جواب 🕊 lili رو بدم
تداخلی نداره
یکی دیگه هم هسته معنوی داشت اگر یادت باشه
سانگجیو= اهریمن رودخانه موهه
کسی که اهریمنه ولی توان خداشدن داره، هسته اش اون مدلیه، البته باید پرورشش بده
فکر کنید سوسو بیخیال هسته معنوی اهدایی اش میشد، میرفت اهریمن میشد
اوووف چه خفن میشد
مثل سانگجیو❤️🔥❤️🔥❤️🔥 یه لقت (لگد) میزد زیر میز جاودانه ها و فُرق، ….
🌠چرا کمان خداکش پس باید بیفته توی رودخانه رو؟
پاسخ:
1-👁️کمان مسئول کشتنه خدایانه.
2-🔮رودخانه رو، مسئول جمع آوری هسته مردگانه
پس⬅️⬅️⬅️کمان خداکش و رودخانه با هم یک ارتباط دایره ای⭕ دارند.
همین ارتباط دایره ای باعث میشه که چومو که می دونه در نهایت کمانش به این رودخانه گرایش داره، پیشاپیش موتای خودش رو از همین قبیله انتخاب کنه که بیشترین دسترسی رو به رودخانه رو داشته باشه.
⭕ گفتا که «کرا کشتی تا کشته شدی زار؟⭕
⭕تا باز که او را بکشد آنکه تو را کشت؟»⭕
تان تای جین نه تنها خدای شیطانیه، بلکه همپای هادس، خدا و نظم دهنده دنیای زیرزمین و مردگان در یونان هم هست. این برتری که چومو برای موتای خودش انتخاب می کنه نسبت به خودش. چومو خودش یا زیردست خودش رو پدید نمیاره، آپگرید شده و باگ زدایی شده اشو موتای می کنه.
گفتم تان تای جین همپای هادس هم هست، چطوری می فهمیم؟
برای همین “رودخانه رو” توی تا پایان ماه یک رودخانه سطحی نیست، یعنی برخلاف رودخانه مردگان خاکستر عشق که جداکننده ی دنیای بهشتی از اهریمنی بود و سطحی بود و می شد حتی با قایق از روش رد بشی، رودخانه رو یک اقلیم کاملا جداست، یک رودخانه ی عمقی در گوشته زمینه .
ترکیب قسمت 1 و 34
اولین بار دی میان میاد به جاودانه ها میگه که خدای شیطان هنوز وجود داره. تا قبلش شاخک اینها تیز نبود، چرا دی میان این لطف رو بهشون کرد؟
is he nice؟
اینها توی رویای خرگوشی بودن که دیگه همه چیز امن و امانه و توی یک صلح و دورهمی فامیلی شبهای جمعه جمع می شدن و گل می گفتن و گل می شنیدن. این رو که میگه تو دلشون به غوغا می افته و شروع می کنن به جون هم افتادن و انگشت اتهام به سمت هم گرفتن: اولین بار متزلزل می شن.
حالا می فهمیم چطوری تان تای جین اول سریال یک یک فرقه ها رو نابود کرد. فرقه ها کافیه بفهمن که یک خدای شیطانی هست، فهمیدن همین اصل کافیه که طوری به جون هم بیفتن و چراغ همدیگر رو خاموش کنن.
آیا تان تای جین شخصا رفت فرقه ها رو یکی یکی نابود کرد؟ ما چیزی دیدیم؟ ما فقط دیدیم سوسو داره احوال فُرَق رو رصد میکنه که یک یک چراغاشون خاموش میشه.
دی میان توی قسمت 34 میگه:
اینها همون قسمت اول، به محض اینکه می فهمن یه خدای شیطانی هست، طمعکار می شن به داشته های خدای شیطان و می خوان به یه نیروی قویتر و لایزالی وصل بشن که فرقه خودشونو با میانبر بکشن بالا. همون بازی های کثیفی که تان تای جین به بابا خونده سوسو در قسمت اول میگه: فرقه های پاکدامنی مثل شما درسته که اینطوری کثیف بازی کنه؟
اینها خودشون به جون هم می افتن، کوشته میشن، هسته روحشون میره به رودخونه رو برمی گرده، و از اون رذالت ها، موتای برمیخیزه. برای همین تان تای جین وقتی می خواد تجدید قوا کنه برمیگرده به رودخانه رو، اونجا همه زندگی ها وجود دارند، حتی اگر تمام موجودات بمیرن، نفرت و تلخی هاشون اونجا هست
که میشه دقیقا برعکسش رو هم گفت: تان تای جین نیروی اهریمنی دیگران رو جذب نمی کرد.نیرو دزدی نمی کرد، همه نیروهای شرور مال خودش بود که این ور و اون ور پخش شده بود.
درست مثل سمساره جاودان که چهار شی آسمانی دیجون، توی زمین پراکنده شده بودند و هرکدوم منبع یک نیروی عظیمی برای یک شخص (مثل یشم رنگین کمان که عمر جاودانه میداد ولی از جان آدمها تغذیه می کرد) یا اون وسیله اش که شبیه چنکگ بود و باعث شده بود یک چشمه ی درمانی ایجاد بشه، این اشیا وقتی صاحبشون رو حس کنند و مخصوصا وقتی که صاحبشون بمیره، اینها چون وفادارن در شعاع مثلا n فرسخی، می تونن به صاحبشون برگردن.
در واقع تان تای جین داشت اشیا جادویی (تو بخون نیروهای اهریمنی) خودش که بهش وفادار بودند و مدتی این طرف و اونطرف عاریه (بخون دزدی) شده بود ازش رو پس می گرفت.
به جمله های مهمی از قسمت۳۴ توجهتونو جلب کنم
یه جمله قشنگ وقتی تانتایجین به ستون وصل بود:
گفتن کمان توشن توی تانتایجینه، همین کافیه.
تانتایجین گفت: من با کمان خدا کش، انسان نکشتم….
خب مشخصه که انسان نمیکشه، اسمش کمان انسان کش نیست، کمان خداکشه.
خدای شیطانی اول چومو، قبل اینکه فلاکت رو فعال کنه، رفت موتایش رو انتخاب کرد
وقتی به کمال رسیده بود، دیگه براش کافی بود، وقت آرامش رسیده بود
دیگه فقط با آرامش به تانتایجین میگفت چیکار کن
وقتی جاودانه ها خیال کردن تو جنگ باستانی کشتنش، آخرین جمله اش این بود: من برمیگردم
ولی به تانتایجین گفت من همیشه بودم هستم، جایی نرفتم که بخوام بیام دوباره
این یعنی به جاودانه ها به دروغ گفت من برمیگردم تا اونها حس کنن یه زمانی رو خریدن پس انداز کردن
و نفهمن تمام مدت در این ده هزار سال چومو وجود داشته
فرقه ای ها دیدن سوسو قویه ققنوسه سوارش شدن
شد سپر بلاشون خودشون پشتش قایم شدن
فرستادنش توی آینه گذشتگان که بیاد جونشونو نجات بده☠️💀
فرستادنش تو دهن شیر
شانس آورد که اون شیر تانتایجین بود. (تانتایجین هم البته استفاده اشو کرد، حقا که شیطانه)
باباهه اینهمه سال دنبال تخم سوسو گشت نه از سر دلسوزی، دنبال یه جانفشان می گشت🤡🤡
سوسو= کودک آسیب دیده از نظر روانی، بزرگسال ضربه زننده
گفتم این باباهه خودش یه کیس اعصاب و روانه
مرکز درد است و کانونِ شرار!
شعله ساز و شعله سوز و شعله کاز!
خفته یک صحرا جنون در چنگ او؛
یک نیستان ناله در آهنگِ او
دکترین پشت کارهای سوسو :
جیزه❌️🤐
بابای سوسو✅️👍🏿
وقتی مُرد به دست دیمیان همه چیز انگار از حالت توقف دراومد. حیف که دیگه مردنش هم به درد نمی خورد. آثارش تو مغز س.س و کونگیهجیوو حک شده بود
اولین قسمت تانتایجین دو نفر رو هدف گرفت. یکی ژائوی الاغ سوار، دوم پدر که به چه زیبایی سریال اون رو پدر ناتنی سوسو انتخاب کرده، پدر معنوی که مدام توی دلش صداش می کنه.
چرا هدف گرفت؟ یکیشون قلبشو و دیگری مغزشو؟
که حجت رو تمام کنه و بگه دشمنان اصلی تو سریال کیستند
گفت نه قم خوبه نا کاهشون، لعنت به هر دوتاشون.
گفت می خوام یه تیر بزنم با دو نشون، که همزمان دوتاتونو بکشم که کسی فکر نکنه یکیتون از اون یکی کمی بهتر یا بدتر بودین. جفتتون یه زباله این. کیسه زباله هایی که اسم انسان رو یدک میکشید