دانلود سریال S.C.I 2018
نام ها: بررسی جرایم ویژه
محصول: 2018 چین از شبکه Youku
ژانر: هیجانی | رازآلود
تاریخ پخش: Jun 26, 2018
قسمت ها: 24
روز های پخش: هر روز
مدت زمان: 45 دقیقه
وضعیت: تمام شده
بازیگران:
Gao Han Yu – Ji Xiao Bing – William Fan
قسمت آخر اضافه شد.
زیرنویس انگلیسی قسمت آخر اضافه شد.
خلاصه داستان: داستان سریال درباره ژان یائو و بای یوتونگ هست که جزو سازمان بررسی جرایم ویژه هستن. آنها در این سازمان با کمک یکدیگر به پرونده های کوچک و بزرگ جنایی رسیدگی میکنند و…
.
.
اطلاعات بیشتر سریال
امتیاز: 8.3 از 10 (میزان آراء: 2,110 نفر)
سازندگان سریال:
نویسندگان:
Tang Qi Cen
کارگردانان:
Shi Lei
سایر عناوین سریال:
عنوان بومی سریال:
S.C.I.谜案集
عنوان های دیگر سریال:
Special Crime Investigation
SCI Mi An Ji
S.C.I. Special Crime Investigation
S.C.I : Journal of Mysterious Cases
S.C.I Mystery
.
.
لینک مستقیم
.
زیرنویس سریال
سلام
وقت بخیر
فصل دوم این سریال اومده. شما نمیذاریدش؟؟
دوستان میخوام رمانشو بخونم از کجا پیدا کنم اسم رمانش چیه چی بزنم بیاد ؟چرا هر چی سرچ میکنم پیدا نمیکنم
شدیدا منو یاد گاردین میندازه سر بیشتر صحنه هاش بخش جنایی از شباهت اسمش بگیر تا برومنس بین اعضای تیم 😁
عررررر الان تموم کردم خو من فصل ۲ میطلبم 😭😭😭
وای رابطشون کل کلاشون ، هم رابطه ی ی تونگ و یائو هم بای چی و جائو جن هم برادر بای و گونگ سون ، آقا وسطاش رابطه ی ماهان و اون دختره هم که پرت شد از ساختمون دوست،من حتی ژائو فو و وانگ شائو هم شیپ میکردم ،عاشق ژانر روانشناسی و جناییم ، خیلیییی خوب بود شدیدا پیشنهاد میشه به کسایی که ندیدن اسکار رو مخترین و بیخود ترین شخصیت سریال میرسد به لان چینگلین و چنگ جیه آشغال 😤
کی فصل دومت میاد ؟ من منتظرم 😯🙁🙃😢😦
سلام وقتتون بخیر
توی سایت سابسین زیرنویس فارسیش فقط تا قسمته هشته. از کجا میتونم زیرنویس قسمتای بعدیو پیدا کنم؟
https://youtu.be/ShwKCcKrFGQ
از بین این سکانس های پشت صحنه یک بخشش رو خیلی دوست دارم🤭🖤
از بس به این مکالمهشون خندیدم حد نداره🤣💘
تو 6:41 دقیقه که یوتونگ عروسک دستشه….
یوتونگ*با عروسک حرف میزنه*: بابایی مَرده شیر نداره که…
بیا مامان اینجاست*به یائو اشاره میکنه*
بیا بهش شیر بده
یائو: خودت بده
یوتونگ: من شیر ندارم که…
یائو: مگه من دارم؟
یوتونگ: مامان بچه باید شیر داشته باشه دیگه…هههههههه*میخنده*
ما که جفتمون چینیایم چرا بچه شبیه خارجیها شده؟(وای لعنتی دلم🤣🤣)
یائو*باخنده*: به کی رفته؟
یوتونگ*بچه رو نگاه میکنه*: شبیه کیه؟
یائو: شبیه من که نیست
یوتونگ: شبیه پروفسور ویلسون نیست؟
یائو*باخنده*: دقیقاً!
یوتونگ*عروسک فشار میده*: پروفسور ویلسووون!
بعدش هم میندازتش دور😂🤌🏻
https://youtu.be/Gf9iaQnepwU
وای این مصاحبهشون خیلی خوبه😍😍
لبخندهاشون🥺💘
🗣:اگر برای فصل دوم دعوتتون کنن میاین؟
یوتونگ: آره حتما
یائو: من حاضرم تمام برنامههام رو فقط برای فصل دوم بذارم کنار
دوتاشون هم اگر فصل دومی میبود قطعاً میومدن😭😭🤌🏻:))
🗣:شما بچهها میدونید قبلاً تو یک برنامه تلویزیونی مشترک بازی کردید؟
یائو: بعد از یه مدت طولانی متوجه شدم
یوتونگ: منم
*هر دو میخندن*
چه دوستی قشنگی دارن🤧💘:))
آخرش موقعی که با اون سگ اسباب بازیه بازی میکردن واکنش هاشون خیلی خوب بووود🤭
شیائو بینگ(یائو) سریع دستش رو کشید عقب ولی هان یو(یوتونگ) سر سگه داد کشید🤣
سریال از روی جلد اولش ساخته شده🤧
من جلد اول رو تموم کردم و الان چشمم تو ۴تا جلد دیگه مونده🥲💔
ترجمه فارسی بقیه جلدها موجود نیست
ترجمه انگلیسی هم فقط برای جلد دوم و نصف جلد سوم هست🚶🏻♀️
الان اگر چینی بلد بودیم…
https://vm.tiktok.com/ZTRyC3eGf/🎩
ولی یه چهره خاصی داشت
قبول دارین؟
https://vm.tiktok.com/ZTRyBbbhB/
👀🌱
https://vm.tiktok.com/ZTRyBy6FY/
نمیتونم نخندم بهشون🤭
فقط ادا های هان یو😂🤌🏻
نقد کلی سریال(حاوی اسپویل):
سریال خوبی بود. من شنیده بودم برومنس جذابی داره و قطعا داشت! چیزی که اذیتم میکرد فیلمنامه بود. فیلمنامه به عنوان یه سریال معمایی و جنایی زیادی کلی بود. یه سریال تو این ژانر باید رو پرونده ها و جزئیاتش بیشتر کار کنه. داستان اوایل یه سیر خوب داشت که هم به پرونده میرسیدن هم کاراکترا باهم برومنس داشتن، این رفته رفته کم و کمتر شد. یکم رو شخصیت پردازی ها باید کار میشد و بیشتر برای کاراکترا و معرفی شون وقت میذاشتن.
رمان نسبت به سریال جزئیات کاملتری داره. این پرونده ها اسم زیاد داشتن، تو رمان آروم آروم با معرفی اونا پرونده پیش میره و جزئیاتم هست، این تو سریال نبود. اونقدر اسم زیاد بود که کاملا یادم میرفت اسم قاتل یا مطنون چی بود!
مورد بعدی تکراری بودن پرونده ها توی یه زمینه هیپنوتیزمه! پرونده بعد یکی دوتا تکراری باشه، حوصله مخاطبو سر میبره. بهتر بود یکم بیشتر رو پرونده ها وقت میذاشتن و همینطور انتخاب بازیگر فرعی…
با اینکه هرازگاهی میزدن تو خط هندی بازی و یه سری چیزاش بی منطق جلو میرفت، اما داستان و برومنس جذابی داشت.
برای یه بار دیدن بد نیست.
برین کاراگاه محله چینیا(سریال) رو ببینین. حیف زیرنویس فارسی نداره مگرنه خیلی پرونده هاش جذابن.
https://mydramalist.com/67447-liao-bu-qi-de-pei-si-hu
ببینید چی پیدا کردم👀
یک سریال با بازی منگ زی یی(ونچینگ) و هان یو(یوتونگ)😍💘
اینم رفت تو لیست سریال های در حال انتظار🥲
بعد اتفاقی یوتونگ رو یه جای دیگه(تو سریالLove is sweet)دیدم اونجا انقدر دلم براش سوخت حد نداشت😭
خلاصه لازم شد سریال های اونم ببینم🥶😭
هیچی دیگه الان نمیتونم خودم رو درک کنم😂🤌🏻
کلی سریال هم اومد تو لیستم🥴
اصلا نباید S.C.I رو نگاه میکردم😒😂*الکی غر زدن*
یائو: درنهایت وقتی همه غیرمنطقی هارو حذف کنی، چیزی که باقی میمونه حقیقت واقعیه.
یائو: اینو شرلوک هلمز مورد علاقه ات گفته.
یوتانگ: بنظرم دارم اشتباه میکنی.
یائو: منظورت چیه؟ مگه تو نبودی که از بچگی شرلوک هلمز رو دوست داشتی
یوتانگ: نه من تو رو دوست داشتم.
#رمان
این قضیه دعواشون سر پرونده توکشی اصلا نبود. همه چی گل و بلبل و بوس و بغل…
حتی کسی که تیر خورد یائو بود. یه مدت لباسای بچه تعویضش دست یوتانگ رو می بوسید. یه بارم درحال ماچ و بوسه بودن در رو زدن. یا خدا کیه؟ بابای یائو…
اینا با صورت های گلگون شده میرن دم در، اینم یه نگاه چپ چپی میندازه میگه داشتم رد میشدم مامانت اینو داد بهت بدم.
یوتانگ: اما دادگاه از اینجا خیلی دوره.
یه تک سرفه میکنه و میره. نگو برا یائو سوپ آورده. یائو هم به یوتانگ مگفت مال خودمه بهت نمیدم. گمشو.
حالا که رفتم تو فاز تعریف کردن از رمان بذارید این قسمت رو هم تعریف کنم😂🤌🏻
بعد یوتونگ از یائو میخواد که اینو ثابت کنه و خودش هم برای این کار داوطلب میشه
یائو: تو ملاک ها و معیار هارو نداری.
یوتونگ: چه معیار و ملاک هایی؟
یائو: باید یه آدم با نیروی اراده ضعیف، منطق پایین و مهارت معاشرت افتضاح باشه.
یوتونگ: پس یعنی یه آدم ترسو و اسکول و احمق؟ اینکه کاری نداره.
*جائو فو رو صدا میزنه*
خلاصه این دوتا جائو فو بیچاره رو موش آزمایشگاهی میکنن😂و یوتونگ هم یائو رو تحریک میکنه که اگر نتونه جائو فو رو گیج کنه یعنی اون قضیه تلقین همش دروغه و یائو هم خیلی جدی شروع میکنه به حرف زدن با جائو فو برای اثبات قضیه.
یائو: جائو فو، تو واقعاً جائو فو هستی؟
“ها؟”
جائو فو پلک زد: دکتر جان منظورت چیه؟
یائو*با قیافه جدی*: تو واقعاً جائو فو هستی؟
جائو فو بی اختیار لرزید و به سمت یوتونگ برگشت: رئیس مشکل چیه؟
یوتونگ*جلوی خندش رو میگیره*: جواب سوال رو بده.
جائو فو* با ترس و لرز*: ب..بله
یائو: براساس چه مدرکی؟
جائو فو دستش رو توی جیبش برد تا کیف پولش رو دربیاره: کارت…کارت شناساییم؟
یائو روی میز میکوبه: چه مدرکی وجود داره که ثابت کنه تو همون جائو فو دیروز هستی؟
جائو فو گیج جواب میده: دیروز…دیروز…و امروز…تفاوتی بینشون هست؟
یائو: یادمه که گفتی پدربزرگت فوت شده..
جائو فو سرش: آه..بله
یائو: مطمئنی که پدربزرگ داشتی؟!
جائو فو: اون…مگه همین الان نگفتم؟اون…به تازگی فوت شده.
یائو دوباره با دوتا دستهاش ضربه محکم تری به میز میزنه: کی میتونه این رو ثابت کنه؟
جائو فو*با رنگ پریدگی*: من…من میتونم ثابت کنم پدر و مادرم…”
یائو: پس داری میگی از پدربزرگت خاطره داری؟
جائو فو: بله بله!
یائو: خب اگر خاطراتت الکی باشن چی؟
جائو فو: الکی باشن؟….
جائو فو با گیجی به یائو نگاه میکنه و یائو ادامه میده:
در موردش فکر کن. چی میشه اگه پدربزرگت هیچ وقت وجود نداشته. خاطرات پدربزرگت به تو و پدر و مادرت القا شده. میتونی به طور قطع بگی پدربزرگت وجود داشته؟
جائو فو چشماش گرد شد و شوک زده به یائو نگاه کرد.
یائو ادامه داد: این مثل ادعای بعضی از آدم ها در مورد وجود موجودات فضاییه؛ اما کو مدرک؟
جائو فو: من…من نمیدونم😶💥
یوتونگ سرش رو تکون میده به معنی”کافیه تا همین الانش هم گیج شده”
اما یائو اجتناب میکنه و تو دلش میگه” این تازه اولشه. امروز میخوام بفهمی چه کار هایی از من برمیاد”
ادامه میده: شاید کل خانواده تو موجودات بیگانه باشن به همین خاطر با خاطرات انسان ها القا شدید و فکر کردید که خودتون انسان هستید…
یا شاید جائو فو دیروز، مُرده و این آدم امروز جائو فو نیست بلکه یک نفر با خاطرات القا شدهی جائو فو هست. میتونی ثابت کنی که اشتباه میکنم؟
بعد از چند ثانیه سکوت، جائو فو فریاد زد: اهه؟!
از سر جاش پرید و از دفتر یائو بیرون رفت. وانگ شائو که به سمتش میومد رو گرفت و ضجه زد: من کی هستم؟من کی هستم؟من نمیخوام یه فضایی بیگانه باشم!😨
*کل افراد خشکشون زد*
🤣🤣🤣
و در ادامه یوتونگی رو داریم که کنار کتابخونه واستاده و هر هر به ماجرا میخنده😂🤌🏻و یائو هم یک لبخند غرورآفرین رو لبش داره😌🤣
من این مکالمه یائو و یوتونگ تو رمان رو خیلی دوست دارم🤣🤭💘
بعدش یائو هم خوابش میبره برای همین یوتونگ میبرتش روی مبل دفتر خودش میذاره تا بخوابه
حالا صبح روز بعد…
یائو: اینجا چیکار میکنم؟
یوتونگ: دیشب خوابت برد گونگ سون هم تو دفترت بود برای همین آوردمت اینجا.
یائو: پس تو چی؟ من که روی مبل خوابیدم تو کجا خوابیدی؟
یوتونگ با بیخیالی: منم دیشب اینجا خوابیدم. میدونی خوابیدن دو نفر روی مبل واقعاً اذیت کنندهست جا تنگ بود.
یائو قهوه رو از دهنش به بیرون تف میکنه”تففف”
یوتونگ: گربه چشم سفید! این فرشم رو خودت میشوری!
یائو: موش عوضی واسه همینه تموم بدنم کوفتهست حتما دیشب راحت نخوابیدم.
یوتونگ: مبلم رو بهت قرض دادم روش بخوابی هنوز رو داری غر بزنی؟!
یائو: باید روی زمین میخوابیدی!
یوتونگ: اونجوری که سرما میخوردم
یائو: نترس تو و همنوعات سرما نمیخورین!
یوتونگ: کدوم همنوع؟
یائو: تاحالا شنیدی باکتری سرما بخوره؟
یوتونگ: باز مقامم رو پایین آوردی؟!
یائو: هممم…واسه صبحانه املت میخوام. پاشو برو بخر
یوتونگ: گربه لعنتی مدیون منی!
یائو: سس تند هم روش بذار
حیف تو سریال این مدل یائو رو نصیبمون نکردن🥲
یائوی سریال خیلی آروم بود
ولی تو رمان خیلی شخصیت جالب تری داره🤭
ماهان یه خواهر داره اسمش ما شینه
هر سری اسمش رو میبینم یاد این ماشین🚗میفتم😂🥴💔
اگه از روحا میترسی، خودم همشونو برات دستگیر میکنم…
اکلیل فراوان. قلب. ایموجی پاره شدن از عشقشون.