سلام به همه‌ی خاص پسندایی که اومدن اینجا…:)!

خیلی سریال زیبایی، بسیار زیبا، بعد از چندمدت که دیدمش هنوز سکانس‌هاش از ذهنم نمیره… من این سریال رو از خیلی وقت پیش و حتی قبل از این‌که ببینمش دوست داشتم.. این سریال برای من چیز دیگه ست… البته نمی‌دونم چطور دلیل علاقم رو توضیح بدم چون هم شخصی هست و هم غیرقابل درک برای بقیه‌ست…!
اما در کل.. حتی اگر به طور تصادفی به پوستر این سریال برخوردید یا دارید کامنت من رو می‌خونید، پیشنهاد میکنم تماشاش کنید، مینی سریال هست: ۱٠ قسمت 24 دقیقه ای..
پس حدودا فقط 3 ساعت و نیم زمان می‌بره دیدنش..

یکی از چیزهایی که در متمایز کردن این سریال نسبت به سایرین وجود داره، فضای صحنه و سکانس‌هاست.. در بیشتر سکانس ها چه داخل منزل ها و چه در بیرون.. فضا فضای غروبه، رنگ صحنه و سکانس ها… وایب غم پاییز رو داره، رنگ پاییز و غروب رو داره… که صد البته به نظر من این نمی‌تونه اتفاقی باشه و قطعا با دلیل و هدفمند این رنگ و افکت برای صحنه‌ها انتخاب شده…:)

بعضی از جاها اسپویلر زدم اما ممکن هست جایی از دستم دررفته باشه…پس اول این زیبای 3 و نیم ساعته رو ببینید،بعد کامنت بنده رو بخونید…اگر قصد دارید البته:)...

برای مثال اون جایی که داخل اون تالار متروکه باهم قول پینکی دادن که فقط برای خوشبختی‌شون از همدیگه استفاده کنن..:)

اما خب واقعا چیزی که شکل گرفته بود عشق بود… اول فقط تبدیل شدن به یه هدف زندگی بود(برای اونی‌سان).. ولی بعدش عشق بود. ــ

یکی از سکانس هایی که ده ها بار دیدم و هرده بار من رو به گریه می‌انداخت قسمت دوم اونجاست که ساچی می‌خواد از روی پل بپره پایین و اونی سان می‌گیرتش و می‌گه «تو همه چیزمی»!!..:)

و بعد که سرش رو بغل می‌کنه و میگه عصبانی نیستم فقط سرزنشت می‌کنم..:)

از همین جا دوست دارم یه باردیگه حس انزجارم رو بفرستم به روح پدر، مادر، و معلم ساچی تا دلم آروم بگیره…

اون حس تضادی که بین قسمت های نیمه اول با نیمه دوم بوجود میومد، اون حس سردرگمی، از بین رفتن اون حس تظاهر به خوشبختی و برداشتن نقاب فیک لبخند…

البته من دوست داشتم که شده فقط کمی بیشتر مارو با سرنوشت و داستان زندگی و گذشته‌ی اونی‌سان بیشتر آشنا کنند… این‌که چرا تنها بود، قضیه‌ی حرف‌هایی که با پدرش میزد چی بود.. آیا دلیلی برای ماسک زدن دائمی او وجود داشت؟… دوست داشتم بیشتر ازش بدونیم…:) از این شخصیت جالبی که وقتی از چیزی متنفره عکسش رو میزنه به دیوار تا آنقدر بهش نگاه کنه تا خسته بشه و تنفرش از بین بره…!

فلش بک‌هایی که به زندگی کودکی اونی‌سان خورد خیلی کوتاه بود و عملا توضیحی برای رفع ابهامی نبود….

دقیق اطلاعی ندارم اما از بعضی ها شنیدم که در مانگا، که با همین نام منتشر شده و طبیعتا سریال اقتباس از اون هست، بیشتر راجع به گذشته اونی‌سان توضیح داده شده، من که حقیقت از حوصله‌ و وقتم خارج بود خواندن مانگا، ولی شما حتما برید اون رو بخونید و اگر اطلاعات بیشتری راجع به گذشته اونی‌سان بدست آوردید ازش لذت ببرید و جای ماهم خالی کنید…
هرچند مانگا داستان بسی متفاوت تری از سریال داره اما بهرحال پسرک همون پسره…

و چه غم شیرینی داشت آن لحظه که پسری که دلیلش برای تمایل به خودکشی، بی هدفی و تنهایی زندگی بود… اما الان.. هدفی پیدا کرده بود.. و این بار برای دست‌یابی و جامه‌حقیقت پوشاندن به آن هدف، جان خودش رو فدا کرد

من در قلب اونی‌سان نیستم…نمی‌دونم طبق گفته‌ی دخترک،واقعا از ابتدا همه چیز رو برای رفتن به آن خانه برنامه‌ریزی کرده بود یا نه…اما خب اگر با دیده‌ی منطقی بنگریم..بهترین راهی بود که در آن لحظه برای نجات دخترک از آن مهلکه به ذهنش رسیده بود…

حقیقت اولش فکر می‌کردم که حرف های ساچی مبنی بر برنامه ریزی برای مُردن و…،فقط افکار اون بوده و منطقی و حقیقی به نظر نمیاد،اما وقتی دوباره اون سکانس رو تماشا کردم،متوجه شدم شاید در طرز نگاه اونی‌سان و گرفتن دست‌های ساچی دلیل و اکت خاصی وجود داره که اون جملات رو ثابت می‌کرد…ماسک داشت اما انگار چشمانش حالت خنده داشت..دخترک با نگاه کردن به پسر لحظه ای بهت‌زده شد و گفته«? huh»،که اون خودش دلیل دیگه ای هست بر راضی بودنش از نتیجه‌ی کار..!

و

و درآخر البته عروسی ارواح…:) کامنت‌های خارجی زیر پستی از این سریال در یوتیوب می‌خواندم… چون اونها به زندگی بعدمرگ معتقد نبودن می‌گفتن این فقط رویای عروسی آنها بود که هرگز به حقیقت تبدیل نشد… اما واقعیت اینه که ساچی دیگر دلیلی برای مرگ نداشت..

پس می‌تونیم بگیم که اگر هیچ‌کسی معتقد نباشه.. اما کارگردان.. نویسنده.. و ساچی هم به این حقیقت زندگی پس از مرگ معتقد بودند..:)

این سریال و اونی‌سان برای همیشه گوشه‌ای دنج در قلبم خواهند داشت..:)

سلام ببخشسد میشه لطفا لینک مستقیم زیرنویس رو بزارید هر کار میکنم برای مترجمو بازنمیکنه :((((((((((((((((((((((((((

قشنگ بود….

تاحالا سریال به این غمگینی ندیده بودم ولی لا به لاش واقعا یه حسای خوبیم داشت
اینکه کسی باشه ک کنارت باشه
حمایتت کنه خودش خوشبختیه
خیلی غمگین بود ولی حس خوب کمیم منتقل میکرد

سلام وقتتون بخیر ، ممنونم از سایت خوبتون و ترجم‌های سریال‌ها ممنون میشم اگر سریال ژاپنی بوسه مرگبار رو با زیر نویس فارسی توی سایت خوبتون قرار بدید.
یک دنیا سپاس

امروز هف هشتا از این سریالا پیدا کردم موندم کدومو اول دانلود کنم تو کامنتام که میری فاجعش یکی یه چیز میگه یکی یه چیز دیگه یکی که کلا کامنتارو داره شخم میزنه عجب بحرانی درست کردم واسه خودم تو این گرما. یا اکثر امام زاده ها

خیلی قشنگ بود و بامفهوم…
یک دقیقه اخر ک دختره لباس عروس پوشیده و میره پیش پسره ، همون پسرس ک ماسک زده بود:)

خیلی قشنگ بود و بامفهوم..
اون ی دقیقه اخر ک دختره با لباس عروس میره پیش پسره،اگه دقت کنید پسره همونیه ک ماسک زده بود…اونجا ماسک نداشت و صورتش مشخص بود..

چققققققققدرر قشنگ بود چققققدر خوب بود فقط چرا پسره همش ماسک میزد حداقل ماسکشو درمیورد یباز فازش چی بود؟

قشنگ بود^…^ من تاحالا تو این تم سریالی ندیده بودم هرچند بعضی جاها تو داستان میتونس قشنگ تر باشه…^~^

زیرنویس باز نمیشهههههه! ??

واقعا سریال عالیییییییییییه هم پسره هم دختره خیلی قشنگ بازی می کنن واقعا دوسش داشتم پیشنهاد میکنم دانلود کنید . کش دار و حوصله سر بر نیست واقعا با مفهومه

بچه ها من نميتونم زيرنويسشو دانلود كنم چيكار كنم؟

انگار سریالش قشنگه?

تازه شروع اش کردم . همه چی اوکیه ولی انگار موها و ابرو پسره رو با آبرنگ و گواش رنگ کردن ? یجوریه .. البته شاید داستان بره جلوتر بهتر شده یا ی دلیل براش پیدا شه?????