دانلود سریال Snowfall 2024
نام ها: بارش برف
محصول: 2024 چین از شبکه Tencent Video
ژانر: هیجانی | تاریخی | عاشقانه | فانتزی
تاریخ پخش: Jul 29, 2024
قسمت ها: 24
روز های پخش: هر روز
مدت زمان: 45 دقیقه
وضعیت: به اتمام رسیده
بازیگران:
Gao Wei Guang – Ouyang Nana – Winwin
قسمت آخر اضافه شد.
زیرنویس فارسی قسمت آخر اضافه شد.
خلاصه داستان: در دوران جمهوری چین، شن ژی هنگ، یک خونآشام معروف که صدها سال زندگی کرده بود، توسط گروهی از سربازان نقابدار تقریبا ترور شد ولی توسط دختر نابینا، می لان، و دوستش دکتر سیتو وی لیان نجات یافت. پس از نجات یافتن، شن ژی هنگ برای قدردانی از می لان به سراغ او رفت و متوجه شد که وضعیت خانوادگی می لان بسیار بد است، بنابراین بیشتر به او توجه کرد. پس از ناکام ماندن تلاش برای ترور، لی یینگ لیانگ، مدیر دپارتمان عملیات نظامی که واقعاً از شن ژی هنگ متنفر بود، قسم میخورد که اسرار شن ژی هنگ را کشف کند و…
.
.
اطلاعات بیشتر سریال
امتیاز: 8.1 از 10 (میزان آراء: 73 نفر)
سازندگان سریال:
نویسندگان:
Wang Hong
کارگردانان:
Li Mu Ge
سایر عناوین سریال:
عنوان بومی سریال:
冰雪谣
عنوان های دیگر سریال:
The Shadow
Ru Yue
Bing Xue Yao
如月
冰雪謠
.
.
لینک مستقیم
.
زیرنویس سریال
.
زیرنویس فارسی
ترجمه آیرن
.
چندتا دیالوگ های قشنگ سریال:
– آقای شن! رنگ سرخ چه شکلیه؟!
+ رنگ سرخ؟ سرخ مثل آتش پر حرارته، یه نور گرمه، خون در حال جوشیدنه، رنگ خواستن، امید و رشده.
-تو باید خوب زندگی کنی. یادت باشه من نصف زندگیم رو مدیون توام و بدهیم رو بهت پرداخت میکنم.
شن به میلان میگه: ممنون که ازم محافظت میکنی خیّر کوچولوی من!
-آقای شن خانوادهمه! نزدیکترین شخص به من تو این دنیا🫂
-خب آقای شن میتونم شام دعوتتون کنم؟!
+من غذا نمیخورم، آدم هارو میخورم 🙂
ویلیان: اگر رابطهت رو باهام قطع کنی از ناراحتی میمیرم.
آقای شن: درست میگی. منم اگه ارتباطم رو باهات قطع کنم ناراحت میشم.
-زمستون سال قبل خیلی سرد بود.
یه دختر جوون رو دیدم.
اون مثل بارون بهاری بود.
مثل باد تابستونی، تپه های برگ تو پاییز و گل کاملیای قرمز تو زمستون.
اون نوریه که وارد زندگیم شد و من رو به آرومی از تاریکی خارج کرد.
بعد از اون هرچی تو دنیا دیدم مثلش نبود ولی اون همه جا بود.
اون همه زندگی منه.
-به عنوان یک انسان باید نفس خودت رو تزکیه کنی. دیگران رو راهنمایی کن و مثل آب آروم باش.
حتی در شرایط بد دنبال کار نیک باش.
-زن دیوانه!
+دو رو!
-تو نمیدونی من چهطور مردی هستم؟ اگه با من وقت بگذرونی آخر و عاقبت خوبی برات نداره. اینجوری هم نیست که از خانواده ی فقیر باشی و من رو به خاطر پولم بخوای. تو هرچیزی بخوای رو به دست میاری، چرا باید با من باشی؟
+من هر چیزی رو بخوام رو به دست میارم به خاطر همینه که میتونم با هرکسی بخوام قرار بذارم.
-فردا به یه قیمت ارزون میفروشمت بهت نشون میدم کی هستم!
+باشه! ولی باید یه آدم خوش قیافه پیدا کنی مرد زشت قبول نمیکنم!
-خیلی تحسینت میکردم ولی تو هر بار منو تحقیر میکردی! به عنوان یه جنتلمن باوقار تصورت میکردم ولی فهمیدم تو خونخواری! از ته دلم ازت متنفر بودم ولی آخرش باید اعتراف کنم که تو آدم خوبی هستی! خیلی خوبه که کنار تو بمیرم آقای شن!
من تازه سریال رو تموم کردم و واقعاً دوستش داشتم.
آقای شن و میلان عالی بودن چه بازی و چه شیمی قشنگی. واقعاً از این مدل رابطه ها خوشم میاد.
تاحالا فانتزی چینی ندیده بودم اصلاً فکر نمیکردم انقد سنگین و واقعی باشه منظورم اینه رفتار ادما بلوغشون رشدشون دیالوگایی که رد و بدل میشد اصلاً انتظار نداشتم ببینم.
طوری که افراد به زندگی هم رنگ پاشیدن و طوری که از هم محافظت کردن و عشق دادن به هم…
سریال یه سری باگهای تدوینی و اینا هم داشت که خب خیلی برای من مهم نبود ولی چند تا چیزو نفهمیدم:
یا حتی با محو شدن سنگ سیتو هم نباید ازبین میرفت؟
قسمت ۲۴ وقتی داشتن دفتر خاطرات مو رو میخوندن نوشته بود وِی فرار کرد. کی فرار کرد؟ مادر سیتو یعنی زنده س؟ اگه زنده باشه پس ممکنه شن هم زنده بمونه؟
بلاخره منم دیدمش باید زودتر از اینا تمومش میکردم ولی درحال پخشا جلوشو گرفته بودن 🥹
.
یچیز بگم دختره رو پوسترا وایب خوبی میداد
فکر میکردم قراره ازش خوشم بیاد ولی…
نمیدونم بازیش خوب نبود یا کرکترش ضعیف بود
شبیه تصویری که تو ذهنم ازش ساخته بودم نبود
شاید به خاطر همین خیلی منو نگرفت.
ولی بازی بقیه خوب بود مخصوصا شن جی هنگ.
اینم بگم با عاشقانه سریالم نتونستم خوب ارتباط بگیرم.
اگه یه خورده بیشتر روش کار کرده بودن…
الان یکی از قشنگترین عاشقانه ها رو داشت
.
در کل سریال رو دوست داشتم
بعنوان یه سریال ۲۴ قسمتی واقعا عالی بود ❤️
از پایانشم راضی بودم فقط یکم هول هولکی بود
تمومش کردم و واقعا جذاب بود
میزانسن هاشون، نماد پردازی ها، طراحی لباس و گریم، نورپردازی، انتخاب بازیگر فوق العاده بود
من لیسانسمو نقاشی خوندم… ویژوال فیلم و سریال ها خیلی نظرمو جلب میکنه و نکاتی که توی فیلمبرداری و صحنه پردازی رعایت میشه هم به چشمم میاد هم برام جذابه و یه وقتایی گوشیم پر میشه از اسکرین شات سریال یا فیلمی که در حال دیدنشم و این بار هم با این که سریع دیدمش، کلی عکس ازش گرفتم… احتمالا دفعه بعدی که میبینمش اسکرین شات های بیشتری ازش میگیرم.
بازیگر زن و مرد با وجود اختلاف سنی صد ساله😅 خیلی به هم میومدن… یه حسی داشت رابطشون… انگار که شن جی هنگ حس پدری و برادریش بیشتر بود و در کل هم خودشو متعلق به یه دنیا و زمانه دیگه ای میدونست… با این حال در نهایت سعی کرد خودشو توی عشق و عاشقی به میلان برسونه…
بازیگری لی یینگ لیانگ و میمیک صورتش هم محشر بود… واقعا دوسش داشتم
یه سری جاها باگ هایی داشت که روی مخم میرفت
وی لیان زیادی خنگ و سر به هوا بود و این وسط، میلان منطقی تر از بقیه به نظر میرسید.
یینگ لیانگ آخر سر به راه راست هدایت شد اما خیلی یهویی این اتفاق افتاد… جنگ آخرشون هم خیلی سریع پیش اومد و تحولات کارکتر ها اون جوری که انتظار میرفت، به تصویر کشیده نشده بود.
با توجه به اینکه ۴ سال پیش تولید شده فکر میکنم خوب عمل کردن… اما میتونست یه سریال همه چیز تمام هم بشه… پتانسیلشو داشت…
و نکته آخر این که من از جایی سریالو دیدم که هاردساب چینی نداشت و دنبال یه نسخه هاردساب دار میگردم… اینی که روی سایت پرومویزه هاردساب داره؟
دارم به این نکته فکر میکنم که:
اول سریال گفت خاندان وی بدون سنگ کهربای خونی میمیرند
آخر سریال هم وقتی شن جی هنگ داشت میمرد گفت چونکه سنگ کهربای خونی رفته من تا طلوع آفتاب زنده میمونم.
هممون میدونیم شن جی هنگ با وجود سنگ کهربای خونی هم میمرد چونکه نیروشو به می لان منتقل کرده بود… اما اگه بخوایم فکتی که اول سریال بهمون داده شده رو در نظر بگیریم، می لان و وی لیان هم باید میمردند چونکه سنگه دیگه نابود شده بود🤔🤔🤔
کسی تحلیلی داره؟
با تعریف های زیادِ فرنگیس خانم این سریالو شروع کردم و تا حالاش که راضی بودم (قسمت ۱۵ رسیدم)
من زیاد اهل کامنت گذاشتن نیستم ولی خیلی اوقات صفحه های سریالایی مثل تا پایان ماه و عشق پری و شیطان رو چک میکنم، آخرین بار هم متوجه شدم خانمِ فرنگیسِ عزیز بعد از خداحافظی، برگشتن و تبریک میگم! دلتنگتون بودیم😁
از وقتی شروع به دیدنش کردم اولین باره به صفحه سر میزنم و تمام کامنت ها رو خوندم و so do I! 😅
در واقع حس میکنم
فقط امیدوارم اگر سری دوم داره زودتر پخشش کنن ، مثل کره ای ها نباشه دوسال بگزره مجبور شیم دوباره اولی رو ریواچ ونیم تا داستان یادمون بیاد ، سریال برلی همیشه از دستت دادم خیلی خوب بود پشت هم اومد ، اینم امیدوارم همین طور باشه ، یه جوری تموم شد انگار ادامه داره.
آه شن شیان شنگ گفتن می لان خیلی رو مخه 😬😂
یجوری میگه… اصلا خوشم نمیاد
هر چی دیالوگه بهش بدن جز شن شیان شنگ
ریواچ من ادامه داره فقط نمیخوام کامنتهام کل صفحه اول رو پر کنن و اسم خودم رو پشتهم ببینم! (رفقای «قبیلهی ماه» از این وسواس عجیب من به خوبی مطلعن!😉)
.
سعی میکنم لابهلای کامنتها جدید منم کامنت ریواچی بذارم
و
البته این شکلی ریواچم ممکنه چند هفته تا چند ماه طول بکشه!
تا حالا این مدلی ریواچ نکرده بودم: عادت داشتم مثل دیوونهها بدون توقف تو دو سه روز ریواچ کنم بره!😂
***دور سوم تماشا***
🔹قسمت ۱۲🔹
بغل سهنفرهی «شن جیهنگ»، «می لان» و «سیتو ویلیان»
😍😍😍
از دست بعضی کارهای «ویلیان»!😂
فقط اونجا که «جیهنگ» به شکل نامحسوس «ویلیان» رو هل داد که بره عقب و انگار غیرمستقیم بهش گفت: «دوستدختر منو چرا بغل میکنی مردک؟؟؟»🤣
فرنگیس جان
آقا این بی انصافی من دلم یه صحنه هات از زوج سریال می خواست اصلا صحنه رو ول کن یه کیس درست و حسابی😔😭😂😂😂🤐کارگردان های چینم جدیدن خیلی متعصب و مذهبی شدن🤐😂😑
من توی تمام سکانس هایی که شن ژی هنگ بود ناخودآگاه لبخند میزدم چشام برق میزد لباسام رو مرتب می گردم😂😂😇بس که این بشر خوشتیپ و تمیز و باکلاس بود🔥😍🥰🥰
خوب سریالو تموم کردم درکل میتونم به فانتزی بازها معرفیش کنم
نکات مثبت:دوبازیگرنقش اول ومکمل مرد ورابطه برومنس (بی ال طور) و نوع بازی پیچیده موموش وگربه طور درعین حال بامزه ودردناک وعشق ونفرتی که بهم داشتندتا آخرش و البته عشق میتونم بگم پاک میلان وجی هنگ واینکه خود بازیگرمیلان هم نسبتا خوب بودباتوجه به اینکه احتمالاسابقه کاری چندانی نداره قابل قبول بودهرچندبه پای اون دوبازیگرمردنمیرسیدقاعدتا
گریم ودکوروفضاسازی وسینماتوگرافی خیلی خوب بود
جلوه های ویژه اش متوسط بود تو صحنه های مبارزه بخصوص قسمت آخر واقعالنگ میزداما جاهای دیگه اوکی بود…
نکته منفی :بازیگرزن بانو مو واقعا بازیشو دوست نداشتم یه جورایی مقوایی وخشک میزد انگارروش ننشسته بود(نظرمنه البته)بازیگر بانو جینگ شو بازبهتربودخیلی جاهااماخوب اونم زیادباب پسندم نبودفقط میتونم بگم اغلب اوکی بود.
درام وداستان قشنگی داشت حتی گفتم بنظرم اومدنویسنده تحت تاثیررمان بینوایان قرارداشته ازنظرشخصیت پردازی
سریال تم ونپایری داشت ولی خب حرکتهای معمول خون آشامهارو اینجا نمی دیدیم
یعنی خوردن خون وگازگرفتن واینارو اصلا نداشت که این هم میتونه خوب باشه چون کلیشه نشد هم بد چون همش تو ذهنت منتظری بالاخره یه همچین چیزایی ببینی
درکل تعدادقسمتهاش خوب بود اما اگریه جاهاییش خلاصه ترمیشد ومثلا یه سریال هجده قسمتی داشتیم بنظرم کیفیت کاربازم ازینی که هست بالاترمیرفت ( یکم ریتمش گاهی کندمیشد اما تاآخرکشش جوری بودکه دوست داشتی دنبال کنی بفهمی چی میشه…)
میدونم کارگردان ونویسنده نیستم اما اینی که میخوام بگم فقط نظرمه ویه جورانتقاددرمورد روندقصه
نمره ای که من بهش میدم هفت ونیم ازده هست و ارزش دیدن داره به عقیده من
ممنون که خوندید
***دور سوم تماشا***
🔹قسمت ۱۱🔹
به نظر من اپیزود یازده از اون اپیزودهای بحثبرانگیز و دوپهلو حساب میشه!😉
در واقع نوع بازی هنرپیشهها در نقش «لی یینگلیانگ» و «شن جیهنگ» باعث میشه که آدم به چیزی که اول دریافت میکنه شک کنه!
رابطهی این دو تا مخصوصاً تو این قسمت بیشتر از اینکه شبیه «زندانبان» و «زندانی» باشه شبیه رابطهی «عاشق آزرده» و «معشوقِ بیخبر از همهجا» بود!
«لی یینگلیانگ»: عاشقی که از معشوق بدجوری ضربه خورده و آسیب دیده و میخواد طرف مقابلش رو شکنجه کنه و آزار بده اما در نهایت احساساتش نمیذاره و نمیتونه!
«شن جیهنگ»: معشوقی که اصلاً خبر نداشته معشوق بوده و الان هم خبر نداره چرا مورد نفرت عاشق قرار گرفته!
جالبترین لحظه این رویارویی تو این اسکرینشاته👇
عکس
مربوطه به وقتیه که «شن جیهنگ» بیدار شد و دید «لی یینگ لیانگ» پایین پاش روی تخت نشسته. شروع کرد به خندیدن، شوخی کردن و به پهلوها چرخیدن…
نوع نشستن «لی یینگلیانگ»، نوع درازکشیدن «شن جیهنگ»…
بیشتر شبیه دونفرن که از نظر عاطفی با هم تو رابطهن: اولی کلافه شده از طرف مقابل ولی نمیتونه ولش کنه!
دومی دیگه عقلش قد نمیده که این بشر چی از جونش میخواد ولی ته دلش خوشش اومده ازش واسه همین سربهسرش میذاره!
.
نکتهی مهم: اینایی که دارم میگم برداشتهای خودمه!
.
[ادامه در ریپلایهای همین کامنت]
.
#بیالطور
تا قسمت نوزده دیدم حرف که زیاددارم اما تایپم نمیاد گذاشتم سرفرصت بشینم اون پنج قسمتو باهم ببینم بعدبیام احتمالا تا پس فردا یا یکم بعدتر تمومه ،شماها تاکجا رسیدید؟
در مورد قسمت ۱۱ حرف زیاد دارم واسه همین میخوام وقتی کاملاً سر حوصلهم در موردش کامنت بذارم.
فعلاً به خاطر یه سری مسائل شخصی مودم رفتوبرگشتیه!
یعنی اینجوریام:
😠😂😠😂😠😂
.
من اغلب اوقات «بازیگرمحور» فیلم و سریال میبینم
اینروزها هم دارم پنجمین سریالِ «گائو ویگوانگ» رو میبینم👇
5. Candle in the Tomb: The Wrath of Time (شمعی در مقبره: خشم زمان)
لینک صفحهش
.
اینا رو تا حالا ازش دیدم و تو صفحهشون هم کامنت گذاشتم (به ترتیب):
1. Snowfall (بارش برف)
همین سریال!
2. Miss S (خانوم اس)
لینک صفحهش
3. Eternal Love of Dream (رویای عشق ابدی)
لینک صفحهش
4. The Outsider (بیگانه)
لینک صفحهش
بچه ها
این سریال به خاطر وایب برفی و خون آشامیش چند وقتیه که تو لیستمه
ولی به خاطر پایانش یکم مرددم ببینم.
ارزش دیدن داره یا نه؟
اسم سریال
پوستر
جمهوری خواه❤️
ومپایر
دختر نابینا
تم زمستونی❄️
چقدر همه چیه این سریال مورد پسندمه 👏🏼🥰
جز بازیگرها اونم به خاطر اینه که نمیشناسمشون
قسمت اولو دیدم اوکی بودن
فقط…
یعنی واقعا بینایی خودشو به دست آورد؟
چرا انقدر زود؟
داشتم حال میکردماااا 🥲
بازم بستگی به روند داستان داره اگه واقعا قشنگ از آب دربیاد حرفی ندارم ولی…
***دور سوم تماشا***
🔹قسمت ۱۰🔹
(یه کوچولو اسپویل داره)
وقتی «شن جیهنگ»به هوش اومد و فهمید برهنهست و ملحفه رو کشید رو سرش و به یاد آورد قبل از بیهوشی چیکار کرده و به گریه افتاد…
😭😭😭
.
زمان این قسمت نسبت به بقیه قسمتها کوتاهتره: احتمالاً سکانس زندان و روبهروشدن با «مو لیهوا» و آزار و اذیت «شن جیهنگ» خیلی بیشتر بوده اما چون ضرورتی نداشته کوتاهش کردن.
یکی از تفاوتهای مهم رمان و سریال اینه که تو رمان «شن جیهنگ» گاهی خون انسان میخوره ولی نه مستقیماً از خود انسانها. در واقع «سیتو ویلیان» از بیمارستانی که در اون کار میکنه شیشههای خونی که فقرا به بیمارستان فروختن رو میاره و «شن جیهنگ» از این خونها تغذیه میکنه. «سیتو» واسه رفع کنجکاوی دیگران هم بهشون گفته که «جناب شن» واسه آبیاری گیاهان عمارتش از خون استفاده میکنه و این شایعه رو تو دهن مردم انداخته!
اما تو سکانس درگیری تو زندان «جیهنگ» مستقیماً از خون انسانها میخوره برای همین قدرتش زیاد و از کنترل خارج میشه و همین هم بعد از بههوش اومدن باعث گریهش میشه چون همهی عمرش سعی کرده بود «انسان» باقی بمونه نه یه هیولای خونخوار که خون انسانها رو میمکه!
تو کامنتهای مایدرامالیست یه چیزی دیدم مبنی بر اینکه یه تفاوت دیگه رمان با سریال اینه که قضیه «سنگها» اصلاً در رمان نیومده برای همین نمیدونم کاراکتر «مو لیهوا» و «جناب مُو» اصلاً تو رمان هستن یا نه.
ترجمه انگلیسی رمان تا فصل پنج انجام شده و تازه به حوالی قسمت سه و چهار سریال رسیده👇
لینک رمان
شاید بیشترین دلیلی ک دارم این سریال رو میبینم وایب برفیش باشه و منی ک ساکن گرمترین استان ایرانم ک برف براش ی رویاست و منتفر از گرما و تابستونه
این سریال با تم برفی برام خیلی قشنگه مخصوصا صحنه های قطارش
من عاشق درختهام ک روشون برف میشینه
و البته از بازی عالیه بازیگراش هم نگم از شن جی هنگ تا می لان تا سیتو تا لی یینگ کلا همشون عالی و دوست داشتنی بودن