بعضیا منتظر بقیه کامنتام بودن خواستم بگم پیام ریپلاییتون دیدم مرسی از چشم انتظار بودنتون😍❤.

ادامه دریافت ها از مفاهیم داستان: اون عروسکای ارواح همون ادمای مرده یا تسخیر شده به وسیله جادوی سیاه کنترل میشدن استعاره از زندگی ماتریکسی و بدون حضور قلب و روح ما انسان هاست. شاید ما کنترلی رو زندگی هامون نداریم و اینو نمیدونیم. باید با قلبمون پیش بریم تا وارد ماتریکس نشیم همش طبق عادت هر روز یه کارایی انجام میدیم هر روز یه نگاه بی تفاوت و سرسری به دنیای اطرافمون داریم و یا تعصب داریم یا عزت نفس نداریم…همه این ها( هر کار تکراری و بدون حضور قلب) داره طی نسل ها همینجوری تکرار میشه بدون هیچ تفکری. در حد توان و شرایطی که موجوده همرنگ جماعت نشیم… میدونم سخته ولی راهی که توش روحت رو میسازی سخته کلا. بله شاید از دل این داستان های به ظاهر تخیلی و فانتزی مفاهیم عمیق زندگی و معنوی رو میشه بیرون کشید و به قول سهراب سپهری :
“چشم ها را باید شست… جور دیگر باید دید…”
ارزش هایی که ما بخاطر سختی ها و روزمرگی های زندگی ها مون ناخواسته فراموششون کردیم مثل گذشت و خوش قلبی…و آرامش درون، ارزش تنهایی و با خود بودن، روزنه امید، عاقبت انتقام جویی و کینه نگه داشتن توی قلب… حسادت در مقابل سبک بالی و پاکی، وفاداری و رفاقت…و خیلی دیگه.
نکته دیگه سریال درباره موسیقی شیطانی و موسیقی شفابخش و روحانی بود. اینکه چیزهایی که میشنویم چه ارتعاش مفید یا مضر داره و یا به تعبیر دنیای امروزمون خودت با چه صداها و آواهایی حس خوب میگیری اونو گوش بدی یا حس بد، طرف اون نری.
واقعا چه نکات ارزنده ای رو دربر داشت این سریال با بازی عالی بازیگر ها به خصوص شیائو جان خیلی توی قلب ادم حک میشد.

بالاخره سریال رو تموم کردم چون خیلی مفاهیم عمیقی داشت باید با تامل و فاصله نگاه کرد… عجب دیالوگای خوب و قوی داشت. واقعا جمع کردن فیلمنامه همچین داستان پیچیده ای خیلی مهارت میخواد و تقریلا جای هیچ ابهام بزرگی توی ذهن باقی نمیذاشت. یکی از مفاهیم متافیزیکی و ماورا طبیعی که میرسوند این بود که وقتی جادو و نیروهای تاریک وارد زندگی ادم بشه سرنوشت انسان رو به کجا میکشونه… مثلا طلسمی که وی وو شیان فکر میکرد میتونه کنترلش کنه ولی حتی اگر بتونه هم بدخواه ها میان از همین موضوع استفاده میکنن تا نقطه ضعفش بشه که زندگی ادم رو زمین گیر میکنه. دیالوگ خیلی زیبا و پر مفهوم زیادی داشت مثل – “چی درسته چی غلطه چی سیاهه چی سفیده؟”
(اشاره به اینکه درست و غلط ها همه ساخته ذهن بشره و درسته که خیر و شر هست ولی زیبایی و زشتی رو ما توی ذهنمون میسازیم.)
– “کی واقعا از قلب ادم ها خبر داره که توش چی میگذره؟”
ارزوی قشنگ وی وو شیان هنگام فانوس روشن کردنشون توی مقر ابر، خیلی با مفهوم بود: – ” …همیشه وجدان پاک و آسوده ای داشته باشم…”
ییلینگ لائوزو همون وی وو شیان خوش قلبمون با وجود اون همه سختی و تنهایی که کشید بازم دنبال انتقام نبود و هر بار به همراهاش میگفت”… من گذشته رو رها میکنم دیگه برام مهم نیست مردم راجع به من چی بگن…” یا”..فراموشش کن همونطور که من فراموش کردم که انگار همه اون خاطرات برای زندگی قبلیم بوده.” (واقعا ما هیچ کدوممون که برای سختی هایی که زندگی قبلمون کشیدیم که غصه نمیخوریم چون فراموشش میکنیم. داره بهمون میگه شما هم با مشکلاتتون و عقده ها و گره های حل نشدنی تون اینگونه باشید و خودتون رو ببخشید)

سلام دوستان👋🏻
تو این مدت هربار که سر میزنم چند تا از کامنتاتون رو میخونم ذره ذره میرم پایین
متوجه شدم اسم شخصیتا هم یادم رفته 🥲
نیه هوای سانگ کی بود؟
جین زی شوان همون شوهر خواهر وی یینگ بود دیگه؟
شن وی که اصلا برام آشنا هم نیست حتی😅

البته نکته مثبت این فراموشی اینه که تصمیم گرفتم تا ۶ ماه دیگه مجدد ببینمش 🙂

سلام سلام ،دوستان باحال این صفحه ، من سعی میکنم سالی یباربیام این صفحه سربزنم .امروزم اومدم بیکاربیکار جای سریال دیدنم نشستم حسابی فضولی کردم یکم غریبی میکنم اینجا که البته فقط آدلایدآشناتره … یکم پایین ترکامنتی خوندم یه چیزی خوندم درمورد برومنس و والاس 🤔فضولیم گل کرد موضوعش چیه کدوم والاس من کیم اینجاکجاس (آلیسم درسرزمین عجایب )😅 … کسی میدونه ؟

سلاممم😶‍🌫️
خوبید بچه هاا؟؟؟
دلم براتون تنگ شده
منو یادتون هست آیا؟؟