دانلود سریال The Spirealm 2024

دانلود سریال The Spirealm 2024

 

نام ها: بازی مرگبار

محصول: 2024 چین از شبکه iQiyi

ژانر: رازآلود | ترسناک | کمدی | فانتزی

تاریخ پخش: Feb 2, 2024

قسمت ها: 38

روز های پخش: جمعه

مدت زمان: 40 دقیقه

وضعیت: تمام شده

بازیگران:

Xia Zhi Guang – Huang Jun Jie – Liu Ruo Gu

قسمت آخر اضافه شد.

زیرنویس انگلیسی قسمت آخر اضافه شد.

خلاصه داستان: یک طراح بازی واقعیت مجازی که با چالش های زیادی روبرو شده، تصمیم می گیرد که زندگی خود را تغییر دهد، به همین دلیل از شغلش استعفا می دهد. ولی پس از آن یک تصادف رانندگی او را وارد یک دنیای مرموز و غیرمنتظره می کند جایی که در آنجا راهرویی با 12 دروازه آهنی وجود دارد. او با هدایت یک شخصیت مرموز، در این قلمرو خطرناک حرکت می کند و به استقبال دنیای مرموز می رود.

.

.

اطلاعات بیشتر سریال

امتیاز: 8.7 از 10 (میزان آراء: 1,061 نفر)

 

سازندگان سریال:

نویسندگان:

 

 

کارگردانان:

Danny Pang

 

سایر عناوین سریال:

عنوان بومی سریال:

致命游戏

 

عنوان های دیگر سریال:

Death Kaleidoscope
Kaleidoscope of Death
Virtual Reality
Zhi Ming You Xi
Si Wang Wan Hua Tong
Ling Jing
死亡万花筒
灵境
致命游戲
死亡萬花筒
靈境

.

دانلود تریلر

.

لینک مستقیم

E01: 480p720p1080p

E02: 480p720p1080p

E03: 480p720p1080p

E04: 480p720p1080p

E05: 480p720p1080p

E06: 480p720p1080p

E07: 480p720p1080p

E08: 480p720p1080p

E09: 480p720p1080p

E10: 480p720p1080p

E11: 480p720p1080p

E12: 480p720p1080p

E13: 480p720p1080p

E14: 480p720p1080p

E15: 480p720p1080p

E16: 480p720p1080p

E17: 480p720p1080p

E18: 480p720p1080p

E19: 480p720p1080p

E20: 480p720p1080p

E21: 480p720p1080p

E22: 480p720p1080p

E23: 480p720p1080p

E24: 480p720p1080p

E25: 480p720p1080p

E26: 480p720p1080p

E27: 480p720p1080p

E28: 480p720p1080p

E29: 480p720p1080p

E30: 480p720p1080p

E31: 480p720p1080p

E32: 480p720p1080p

E33: 480p720p1080p

E34: 480p720p1080p

E35: 480p720p1080p

E36: 480p720p1080p

E37: 480p720p1080p

E38: 480p720p1080p

.

زیرنویس سریال

دانلود زیرنویس از سابسین

.

زیرنویس انگلیسی

تمام قسمت ها

.

آهنگ های سریال

Part.1


آموزش خرید اشتراک VIP

چند نکته که قبل از خرید اشتراک باید رعایت کنید

1. در هنگام خرید حتما از آخرین نسخه مروگر فایرفاکس یا کروم استفاده کنید.

2. از ایمیل معتبر برای ثبت نام استفاده کنید.

3. در صورت بروز هرگونه مشکل در خرید، ابتدا سوالات متداول را مطالعه کنید و اگر مشکلتان حل نشد، از طریق ارسال تیکت در پنل خود، باما در ارتباط باشید.

این مطلب بدون برچسب می باشد.

مطالب مشابه

232
دیدگاه

97 دیدگاه ها
135 پاسخ ها
0 دنبال کنندگان
 
بیشترین واکنش
بیشترین پاسخ
40 ارسال کنندگان دیدگاه
تازه ترین قدیمی ترین پر امتیازترین
Ahgase🔖

لان‌جو میخوام
واقعا میخوام
💔

Faraz

سلام
میخواستم یه توضیح و برداشتم رو راجع به داستان سریال بگم، امیدوارم مفید باشه و بیننده های سریال خوششون بیاد

Spoiler
داستان از اونجایی شروع میشه که لینگ جیوشی، که یه گیمر حرفه ای و طراح بازی و آدم منزویه، با یه بازی واقعیت مجازی آشنا میشه و همون روز تو خیابون یه در میبینه و دنبال در میره و دچار تصادف میشه و از هوش میره، بعد از اینکه بیهوش میشه وارد یه دنیای مجازی میشه که برای خارج شدن ازون باید دوازده تا در رو رد کنه که در درجات سختی مختلفی هستن و هرچی شماره در بالاتر باشه، رد شدن ازش سختتره، با ورود به در اول با لانجو آشنا میشه که تحت هر شرایطی مراقبشه و تو رد کردن درها حرفه ایه و کمکش میکنه، اون در واقع یکی از NPC های بازیه که وظیفه اش رد شدن از در دوازدهمه، اما این دوتا به هم احساس قوی پیدا میکنن و جیوشی حاضره بخاطر لانجو تو دنیای مجازی بمونه، این دوتا وقتی باهم وارد در یازدهم میشن میفهمن برای خروج ازش دو تا انتخاب دارن، مرگ واقعی یا زندگی مجازی و در نهایت هردوشون مرگ واقعی رو انتخاب میکنن، بعد وارد در دوازدهم میشن و با به هوش اومدن لینگ جیوشی، نانجو و کل این دنیای مجازی ناپدید میشه. لینگ جیوشی تو اون دنیا همین طور با افراد دیگه ای هم آشنا میشه که باهاشون دوست یا دشمن میشه، اما اونا NPC نیستن و بعدا تو واقعیت دوباره میبیندشون و میفهمه این افراد چیزی از اون دنیا نمیدونن و عملا افرادی هستن که تو کوچه و خیابون محله اش هرروز در رفت و آمد هستن. وقتی تو دنیای مجازیه میفهمه در واقع وارد بازی شده که دوست دوران کودکی و مدرسه اش طراحی کرده و عناصر بازی رو در واقع خودش قبل از ورود به دانشگاه انتخاب کرده و به تصویر کشیده و وظیفه اش اینه که این بازی رو، که به خاطر منافع مالی، به یک بازی مرگ آور تبدیل شده از بین ببره، ولی وقتی بیدار میشه میفهمه دوستش در حال حاضر اصلا طراح بازی نیست و کسی از این بازی خبر نداره. جیوشی که دلتنگ لانجو و فضای بازی بوده بعد از ۵۰ سال با رشد تکنولوژی میتونه این فضا و لانجو رو دوباره بسازه و واردش بشه و تمام.
این خلاصه سریاله اما چندتا نکته وجود داره، اول اینکه چرا جیوشی وارد این دنیا میشه؟ و چرا بقیه این دنیارو به خاطر نمیارن؟
دو تا جواب وجود داره، یکی اینکه بازی مکانیسمی داشته که به طور خودکار بعد از پاک شدن بازی حافظه تمام افرادی که واردش شدن رو پاک میکنه و دومی اینکه از اول بازی وجود نداشته و تمام این اتفاقات رو جیوشی به خاطر اینکه در شرف مرگ بوده تجربه کرده و بقیه کلا ازش خبر ندارن. من به شخصه فکر میکنم باتوجه به روند داستان مورد دوم صدق میکنه.
حالا دوباره یه چرا وجود داره، چرا جیوشی این اتفاقات رو تجربه میکنه؟ دو تا جواب هست یکی اینکه این یه مسئله ماورایی هست و از یه دنیای معنوی کنترل میشه (مشابه داستانی که تو رمان نقل میشه که افرادی وارد دنیای درها میشن که در شرف مرگ باشن)، جواب دوم اینکه همه اینا تو ناخودآگاه جیوشی از قبل بوده، اون از چند سال قبل آرزوی طراحی بازی، داشتن یه دوست و همراه واقعی، روابط دوستانه پایدار و تجربه هیجان و رقابت رو داشته و چون در شرف مرگ بوده ذهنش همه اینارو تصور کرده و بعدا برای رسیدن بهش تلاش کرده و این تجربه کمکش کرده بفهمه واقعا از زندگیش چی میخواد، من اینجا هم مورد دوم رو انتخاب میکنم و به نظرم به روند داستان سریال نزدیکتره.

در نهایت این سریال با وجود ماهیت گیج کننده اش به شدت توصیه میشه، خیلی دیالوگ های قشنگی داره و روابط داخلش خیلی زیباست. همین طور صحنه های اکشن جذاب و محیط های متفاوت و قشنگی داره و ارزش یکبار دیدن رو داره.
ببخشید کامنتم طولانی شد، نظر شما چیه؟

F*

سلام ادمین گرامی
میخواستم بگم کیفیت صوتی فایلای ۱۰۸۰ خوب نیست و تو بیشتر قسمتا یه جاهایی صدای بازیگرا یا صدای موسیقی قطع
اگر ممکنه اصلاحش کنید

Ace👽

سیدراما اونقدر ندیدم (شاید حدود 30 تا دیده باشم) ولی توی هیچ‌کدوم انقدر کاراکترهای زن بد نوشته نشده بودن!
چرا دخترهای این سریال این طورین؟ همشونو ضعیف، لوس، بی‌خاصیت و به شدت خنگ نشون میده… واقعا رفته روی اعصابم.
کیدراما هم دیگه خییییلی وقته از ضعیف و لوس نشون دادن کاراکترهای زن دست برداشته.

Fara

حیف سریال به این قشنگی که انقدر کم بازدیده
مدتها بود سریالی ندیده بودم که انقدر درگیرم کنه
برام جزو ۵ تای اوله

melina🔖(اصلی)

برام سواله اینا چرا وقتی هنوزم همو با اسمای قلابی صدا مینزن وقتی تنهای تنهان. مثلا تو اون پرونده مدرسهه رسما همه مرده بودن غیر این چهارتا کسی نبود اما بازم با جدیت تمام با اسمای قلابی همو صدا میزدن XD

Sadrina_sk

یه پارت‌هایی از رمان که جالب بودن رو تو اسپویل میذارم

چپتر 37 درِ طبل و خواهر شوجین

Spoiler

به خاطر حواس پرتی دونگ‌یوان، چیوشی آسیب میبینه و جومنگ (بای‌جیه) یه دعوای درست و حسابی با دونگ‌یوان راه میندازه ولی به محض بیدار شدن چیوشی یهو مودش کلا عوض میشه و نقش جدیدش رو بازی میکنه
نانجو: وااااای شوهر عزیزم! چقدر ترسیده بودم! تو نبودی چقدر ما رو اذیت کردن! بهمون گفتن بیوه و یتیم…
چیوشی: بیوه رو میتونم هضم کنم، ولی یتیم؟
نانجو یکی میزنه پس گردن چیانلی که یه گوشه داشته واسه خودش نون میخورده
نانجو: پسر احمق، بابات داره صدات میکنه
چیانلی در کمال آرامش نونش رو کنار میذاره و یهو: باباااا! تو نبودی مامان رو اذیت کردن. وااای!
چیوشی نمیدونه از دستشون بخنده یا گریه کنه 😂😂

چپتر 46 عشق لی دونگ‌یوان

Spoiler

بعد از اینکه دونگ‌یوان با نانجو توافق میکنه هرازگاهی باید با جومنگ (بای‌جیه) وارد در بشن، شماره چیوشی رو میگیره و یکسره پیام میده و زنگ میزنه تا درباره جومنگ اطلاعات بگیره. چیوشی خسته میشه و به نانجو شکایت میکنه
نانجو: مزاحمت میشه؟ گوشیتو بده ببینم
و پیام‌های دونگ‌یوان رو میبینه
نانجو: محلش نده. خودم مشکل رو حل میکنم
از اون موقع دیگه دونگ‌یوان هیچ پیامی نمیده، فقط یه بار زنگ میزنه معذرت خواهی میکنه و میگه لطفا به جومنگ بگو بازم بهم زنگ بزنه
چیوشی: جومنگ بهت زنگ زده؟ چی گفته؟
دونگ‌یوان: فحش داد. ولی خیلی حس خوبی دارم. بگو بازم زنگ بزنه فحش بده

چپتر 96 زائوزائو برای اکران وی‌آی‌پی فیلمش به چیوشی دوتا بلیط داده

Spoiler

سر شام که همه نشستن چیوشی میپرسه: میگم نانجو، دوازدهم این ماه وقت داری؟
نانجو: برای چی؟
چیوشی: زائوزائو‌ بهمون بلیط فیلم جدیدش رو داده
چیانلی با هیجان: زائوزائو؟ میشه منم بیام؟
یی‌شیه: تو اون روز کار داری!
چیانلی: نه بابا کاری ندارم
یی‌شیه: وقتی بهت میگم کار داری یعنی کار داری
چیانلی با دلخوری: خیله خب کار دارم
نانجو رو به چیوشی: وقت دارم. میام

چپتر 113 در دهم، صندوق شیطان

Spoiler

یکی از پسرا با جومنگ (بای‌جیه) تنهایی درباره سرنخ‌هاشون صحبت میکنن.
یکی از دخترا از لین‌لین میپرسه:حسودیت نمیشه؟
لین‌لین: برای چی؟ خودش بعدا همه حرفاشون رو برام تعریف میکنه
اون طرف بعد از صحبتشون پسره میپرسه: واقعا تو و لین‌لین با هم تو رابطه‌این؟
جومنگ: بچه کوچیکمون تازه سه سالش شده، بزرگه هم مدرسه میره
پسره با تعجب: مادر بودن واقعا آسون نیست
جومنگ: درسته
و نانجو این بخش از حرف‌ها رو برای چیوشی تعریف نمیکنه

Sadrina_sk

این کامنت خیلی خیلی طولانیه وقتی حوصله داشتید بخونید 😂😂
من ناول رو خوندم. تفاوت های زیادی بین ناول و سریال هست. کدوم بهتره؟ هر دوش. جفتشون جذاب و هیجان انگیزن. اگه دوست داشتید بدونید چطوره یه اسپویل از رمان که فعلا فقط ترجمه انگلیسیش هست و تقریبا 150 تا چپتر داره نوشتم. اگه وقت نداشتید یا نخواستید ناول رو بخونید هم تو این توضیحات متوجه داستان میشید

Spoiler

دنیای درها:
توی ناول هیچ گیمی وجود نداره. وجود درها یه اتفاق ماوراییه که فقط برای بعضی کسانی پیش میاد که مرگشون نزدیکه. مثلا چیوشی سرطان کبد پیشرفته داره یا دوقلوها بیماری مادرزادی دارن که دکترا جوابشون کردن. وقتی با دنیای درها روبه رو میشن و زنده برمیگردن بیرون، قدرت جسمی و سلامت بهشون برمیگرده. حتی خیلی خیلی سالم تر از قبل میشن. درواقع با پشت سر گذاشتن شرایط مرگ و زندگی توی در، امنیت جانی و قدرت بدنی بالایی پیدا میکنن و از مرگ در دنیای واقعی در امانند

داخل در چهره آدما فرق داره. برای همینه که زائو زائو که خیلی معروفه مشکلی براش پیش نمیاد. این خودش بهونه‌ایه که نانجو برای ناشناس موندن به عنوان رهبر گروه سیاه (و البته سرگرمی 😁😁) استفاده میکنه و به عنوان دختر تغییر چهره و ظاهر میده

فاصله بین هر در مدت طولانیه و هرچی جلوتر میری و درهای سخت تری رو رد میکنی زمان بیشتری طول میکشه تا در بعدی بیاد. چند سال طول میکشه. تو خود ناول چیوشی حداقل سه سال پیش نانجو میمونه تا به در آخر برسه

تعداد اصلی درها همون 12 تاس اما هرکس به دلایلی ممکنه درهای بیشتری رو تو سطح های قبلی که گذرونده، با داستان‌های جدید وارد بشه. مثلا دنبال سرنخ برای درهای بالاتر هستن، یا بعضیا آموزش میبینن که عضو انجمن‌ها بشن و اینطوری تمرین میکنن. بعضیا هم از این راه کلاهبرداری میکنن. چیوشی هم تقریبا 16 یا 17 در رو رد میکنه. نانجو که به عنوان رییس انجمن شاید 100 بار وارد درهای مختلف شده باشه

داستان های درها براساس خرافه‌های کشورهای مختلفه و موقعیت مکانی و زمانی همون سرزمینه. مثلا اون آسایشگاه روانی مربوط به یه جایی تو آمریکاست، یا اون دانش آموزی که یه پاش قطع شده بود ژاپنه. داستان درها توی ناول خیلی بیرحمانه‌تر و ترسناک‌ترن. هیولاها یا همون خدای در، همه بی‌رحمن و فقط میکشن. اصلا مثل سریال نیست که مثلا به خدای در کمک میکردن یا تحت تاثیر قرارش میدادن و باهاشون دوست میشدن اونم میومد دو دستی کلید رو تقدیم میکرد. اینا فقط میکشن. تنها کسی که واقعا خوب بود همون دختر دانش آموزیه که پاش قطع شد. اون توی در 11 هم کمک بزرگی به نانجو میکنه
خیلی از شخصیت های سریال اصلا تو رمان نیستن و برعکس. مثلا انجمن X اصلا تو ناول وجود نداره و فقط بعضی کاراکترها هرازگاهی یه نقش کوتاهی دارن و میرن

توی رمان درهای دیگه‌ای هم هست که تو سریال فرصتش نبوده بسازن. مثلا در آینه (که خیلی خطرناک بود و به نحوی تو سریال با در اون خانم نقاشه ترکیبش کرده بودن), اسلندرمن (خرافه آمریکایی از هیولایی به شکل مرد خیلی لاغر و قدبلند که هرکس میدیدش دچار توهم میشد و بعد اون هیولا میکشتشون)، یا در مجسمه (مجسمه ساز حرفه‌ای که خودش تبدیل به مجسمه شده بود) و چیزای دیگه

چیوشی:
چیوشی یه پسر عادیه که تو شرکت طراحی لوگو و برند کار میکرده و اصلا گیمر نیست. بعد از رد کرد در اول به پیشنهاد نانجو میره دکتر و متوجه میشه که سرطان کبد پیشرفته داره و خوش شانس بوده که وارد دنیای درها شده که بتونه سلامتیش رو بدست بیاره
تو در اول اصلا نمیدونه نانجو دختره و بعدا که نانجو میاد دنبالش ببردش پیش خودش میفهمه
کسی رو نداره. پدر و مادرش تو بچگی جداشدن و هردو رهاش کردن و اون پیش مادربزرگش بوده. بعد مرگ مادربزرگ، از شهرشون میره و تنها زندگی و کار میکنه. اصلا مسائل بچگی و خانواده چیوشی زیاد مثل سریال مطرح نمیشه
بزرگترین تفاوت اینه که توی داستان هیچ کسی به عنوان دوست چیوشی وجود نداره. این کاراکتر فقط تو سریال هست
اولش به زور نانجو وارد انجمن میشه و تعلیم میبینه ولی بعد خودش یکی از ماهرترین اعضا میشه و دیگران رو آموزش میده

نانجو:
از سن کم وارد دنیای درها شده. خودش موسس انجمن نبوده. کسانی بردنش اونجا و وقتی تعلیم دیده و قوی شده، بعد مرگ افراد دیگه، مسئولیت انجمن رو به عهده گرفته. کسی نمیدونه مرگ نانجو قرار بوده چطوری باشه که وارد دنیای درها شده. کار انجمن کمک کردن به کسانیه که تنهایی رد کردن درها براشون سخته و در ازای مبالغ هنگفت (که به قول نانجو پول خونشونه و برای زنده موندن باید پرداخت کنن) سالم بیرون میارنشون یا چون خودشون بارها درهای زیادی رو رد کردن، سرنخ‌های زیادی از درها دارن و با قیمت خیلی خیلی خیلی بالا به دیگران میفروشن
نانجو عضو خیلی پر مشغله‌ایه و مثلا چند روز چند روز خونه نمیاد و سر کاره و هفته‌ای هم دو سه بار وارد در میشه. از وقتی چیوشی میاد سبک کار و زندگی نانجو تغییر میکنه و بیشتر خونه میمونه و به چیوشی توجه میکنه و از یه رییس سرد و خشک تبدیل به یه رفیق مهربون برای بچه‌های انجمن میشه و هدف آموزش دادن به چیوشیه تا بتونه زنده بمونه تو همین مسیر هم عاشق چیوشی میشه
اون دو شخصیت متفاوت داره. بیرون در به خاطر مسئولیت و استرس زیادی که داره یه رییس با جذبه‌اس، اما توی در و با تغییر دادن ظاهرش به شکل یه دختر کلا یه آدم دیگه‌اس. خیلی فان و دراما کویینه. چه بازی‌هایی که درنمیاره و چه نقشایی که بازی نمیکنه. لین‌لین هم که پای ثابت این نمایش‌هاست و به زور وارد نقشی میشه که نانجو بازی میکنه 😂😂 شخصیت اصلی نانجو همون آدم فان و شیطونه که بعد از تموم شدن درها کاملا این ویژگی ها بروز میکنه و ماجراهای فان و جدید داره 😂😂
تو 90 درصد درها نانجو دختره و از وقتی چیوشی میاد باید نقش دوست پسر بای‌جیه رو بازی کنه (البته تو ناول اسم کاراکتر دختر نانجو همون جومنگ هست)
خیلیا نانجو رو به شکل دختر توی در دیدن و خیلیا هم عاشقش شدن اما چون خارج در همچین آدمی وجود نداره همه مثل دونگ‌یوان ناکام میمونن. چیوشی هم کسیه که اول عاشق بای‌جیه میشه و همین حرص نانجو رو درمیاره. چند بار هم چیوشی رو به زور دختر میکنه و با خودش میبره
بزرگترین تفاوت اینه که نانجو خودش نمیدونه ان‌پی‌سیه. اون همیشه به عنوان پسر کوچکتر یه خانواده ثروتمند، که خونه رو ترک کرده تنها زندگی کرده. توی در 11 اتفاقی متوجه میشه که یه ان‌پی‌سیه. نویسنده هم بعدا این موضوع رو فقط تو پارتای اکسترا مطرح میکنه و تو اصل ناول نیست

نانچیو:
زوج عجیب ما که معلوم نیست از کی عاشق همدیگه میشن. توی آخرین پارت اکسترا نویسنده به موضوعی اشاره میکنه که خیلی قشنگه و مشخص میشه از همون اولِ اول نانجو علاقمند شده. برای چیوشی مدتی طول میکشه و خودشم فکر میکنه صرفا عاشق شخصیت دخترگونه نانجو شده و دلیلش هم اینه که اون خیلی بازیگوش و عجیبه. ولی وقتی بیرون در نانجو رو میبینه که خیلی سرد و جدیه احساسات خودش رو جدی نمیگیره
توی درها کلی اتفاق کمدی و فان از این دو نفر داریم. کیس هم داریم، هر شب هم تو بغل هم میخوابن، ولی خارج از در فقط یه حس وابستگی و نگرانی عمیق نسبت بهم دارن و میشه گفت هردوشون عاقل‌ترن 😄😄
بعد از در عروسک آفتابی (که توی اون در نقش زن و شوهر رو بازی میکنن 😂) و وقتی میرن فیلم زائو زائو رو تماشا کنن، اولین جرقه‌ها زده میشه و نانجو قدم اول رو برمیداره. ولی با مردن فرد توانا و شجاعی مثل دونگ‌یوان و اتفاقی که برای دختری که دونگ‌یوان رو دوست داشت میوفته (که اینم با سریال فرق داره) نانجو میترسه و عقب میکشه
بعد از مرگ زائوزائو چیوشی متوجه ترس نانجو از داشتن رابطه با کسی که هر آن ممکنه یکی بمیره و اون یکی رو تنها بذاره میشه و به نانجو میگه که نمیترسه و رابطه‌شون رو شروع میکنن. واکنش چیان‌لی بعد از این اتفاق حرف نداره 😂😂😂
در 11 خیلی سخته و براشون تقریبا یکسال طول میکشه و کم‌کم ارتباطشون قطع میشه و همدیگه رو گم میکنن
وقتی بلخره در و کلید پیدا میشه دو انتخاب دارن. دو در با عنوان مرگ در واقعیت یا زندگی در خیال. از اونجایی که بهم قول داده بودن با هم بمیرن هردو در مرگ رو انتخاب میکنن ولی این اتفاق همزمان نمیوفته. نانجو چون درهای خیلی بیشتری رو رد کرده بوده، در 11 براش خیلی بیشتر از چیوشی طول میکشه و یکسال بعد از برگشتنِ چیوشی از در خارج میشه. اون دوره جدایی 50 ساله‌ای که تو سریال بود تو داستان همین یکساله که چیوشی هیچ راه ارتباطی با نانجو نداره و فقط میتونه منتظر باشه. حتی نمیدونه نانجو مرده یا زنده‌اس
بعد از تموم شدن درها، از انجمن استعفا میدن و دوباره همه چی فان میشه. چیوشی رسما خرج زندگی نانجو رو میده و نانجو از بس حوصله‌اش سر میره میخواد بازیگر بشه ولی اصلا جدی نمیگیره و فقط واسه سرگرمیه. بعدش که با یه نقش کوتاه میترکونه و معروف میشه دوست نداره ادامه بده اما چیوشی تشویقش میکنه
این وسط یه پسره هست که تو انجمن عضو شده و تو یکی از دورهمی‌هاشون با نقش بازی کردن‌های نانجو و شیطنتاش فکر میکنه چیوشی به زور نانجو رو برده تو رابطه و خیلی آزار و اذیتش میکنه و میخواد نانجو رو نجات بده. جالبه که وقتی چیوشی این موضوع رو میفهمه اونم با همین سناریو جلو میره و دوتایی با نانجو نقش بازی میکنن 😂😂
سفرشون به جزیره که مدت طولانی اونجا تنها زندگی میکنن هم قشنگه و یه نانجوی دست و پا چلفتی رو شاهد هستیم
خلاصه که عاقبت به خیر میشن و عشق انسان و ان‌پی‌سی دوام داره

دوقلوها:
بخش تراژدی ناول مربوط به دوقلوهاست که سرنوشت خیلی دردناکی دارن. شخصیت یی‌شیه توی ناول پررنگ‌تره و اونقدر توانا و ماهره که جانشین نانجوئه. تمام این قدرت رو برای محافظت از چیان‌لی به دست آورده و به هر طریقی (که نانجو بارها از انجام خیلی کارها منع و دعواش کرده) تلاش میکنه برادرش رو نجات بده. بعد از مرگ چیان‌لی، یی‌شیه دیگه هیچ هدفی نداره و خودشو گم و گور میکنه و حتی نانجو هم با اون همه نفوذ نمیتونه پیداش کنه. فقط تو سالگرد چیان‌لی پیداش میکنن که میبینن تمام موهاش سفید شده و حالش بده، اما تو این مدت تونسته سرنخ هایی از درهای آخر پیدا کنه و اون سرنخ ها رو به نانجو میده. یی‌شیه تو در 11، زندگی در خیال رو انتخاب میکنه تا بتونه همیشه تو خیالش با برادرش زندگی کنه و دیگه هرگز از در 11 بیرون نمیاد

melina🔖(اصلی)

اتفاقا توی پارتای اضافی رمان نانجو بعد

Spoiler

این جریانات داستان اصلی بی حوصله بوده سر شوخی میره بازیگر میشه. بعد میگفته به آدمای اونجا اون لین لین شوگرددیمه XD

melina🔖(اصلی)

Spoiler
نانجو: حتی شبا با بایجیه روی یه تخت میخوابن. همو بغل میکنن آره XD
لینگ لینگ: من؟ با من بودی؟
عمه من بود توی در دوم و اول با آقا چسبیده بودن به هم؟ بعد صبح همین دری که هستین عمه من بود بیدار شد دید آقا با یه لبخند ژکوند نشسته صبح بخیر میگه تو هم یه لبخند گودوتر تحویل میدی عین این زن و شوهرا… اه اه کفترای عاشق…

melina🔖(اصلی)

با اینکه نانجو داره از این احساسات دونگ یون سواستفاده میکنه و با ادا درآوردن هم لاسشو یمزنه اما اونو تحریک؛ ولی به صورت جیوشی نگاه کنی میبینی بچه گاها حسودیش میشه یا میره رو مخش XD بایجیه بچه رو چیکار دارین؟ مال اونه XD

melina🔖(اصلی)

بعد اینکه این و طبق قولی که دادم گاردین رو دیدم، میخوام به لینگ لینگ خیانت کنم برم سراغ سریال گوانگ با سزار. ماشالله گوانگ و جون جیه توی برومنسا دست خوبی دارن.

melina🔖(اصلی)

توی رمان نانجو اولین بار که چیوشی رو دید

Spoiler

شکل دختر خودشو درآورده بود. خیلی دوست داشتم گوانگ خانومی رو هم ببینم حیف…

melina🔖(اصلی)

دوست دختر نداری میتونی یه جایگزین پیدا کنی. ( با چشمای سخسیش زل میزند به صورت لینگ لینگش)
لینگ لینگ: گربه؟

لعنتی چقدر باهات لاس بزنه بفهمی…

melina🔖(اصلی)

دوست دارم قیافه دونگ یون رو وقتی میفهمه بایجیه کیه رو ببینم XD دژاوو گرفتم… یاد آرسنال افتادم یهو… چن فی چقدر کراشخ پدرسبز جذاب. غیر از نانجو و لین لین و چینگ لی ای دوتا بچه رو هم دوست دارم.

melina🔖(اصلی)

خدایی منم انتظار اون تست سایکوشناسی قدیمی رو نداشتم. خیلی وقت پیش اینو توی یه برنامه گوشی که معماهای جنایی بود خوندم. دوست داشتم بخونم حل کنم. جوابش خیلی راحته. نمیدونم چرا انقدر یه عده توش گیر میکردن. یه بارم یه معما توی زبانمون داشتیم که این بود: یه پدر با بچه اش تصادف میکنه. پدر میمیره و بچه زنده مونده و نیاز به جراحی داره. میبرنش بیمارستان، دکتر جراح میگه من نمیتونم عملش کنم چون اون پسرمه. جراح کی پسره است؟

Spoiler
جراح مادر پسره است

بعد برام عجیب بود که چطور انقدر راحته و توی کلاس همه به چیزای عجق و وجق فکر میکردنXD

melina🔖(اصلی)

لین لین گه گه منم میترسم…
جمع کن مرتیکه حسود…

melina🔖(اصلی)

“هرچی مال توئه مال منه. هرچی مال منه مال منه”
ابراز علاقه های سریالای سولمیت طور»»»»»»»»»»»»»»»»
اصلا نوع خلاقانه ترین ابراز علاقه هان…

سما

سلام
اگر زیرنویس هر ۲ قسمت نسخه ۷۸ قسمتی رو به هم بچسبونیم، آیا نسخه ۳۸ رو میتونیم ببینیم یا ‌کلا متفاوته؟

melina🔖(اصلی)

سرعت من بخاطر کمبود وقت کمه. من اینو وسط یه کارایی میبینم. میبینی پنج دیقه وقت دارم میام سراغ این. در این حد برام جذاب شده