دانلود سریال Such a Good Love 2025
- 2025 ، Tencent ، ترجمه اختصاصی ، درام ، عاشقانه
- 6,680
- جمعه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴

دانلود سریال Such a Good Love 2025
نام ها: عشق به این قشنگی
محصول: 2025 چین از شبکه Tencent Video
ژانر: عاشقانه | درام
تاریخ پخش: Apr 2, 2025
قسمت ها: 26
روز های پخش: هر روز
مدت زمان: 45 دقیقه
وضعیت: به اتمام رسیده
بازیگران:
Wang An Yu – Wang Yu Wen – Huang Zi Qi
قسمت آخر اضافه شد.
زیرنویس فارسی قسمت 14 اضافه شد.
خلاصه داستان: ژو شوی بااستعداد و داجی وفادار عاشق یکدیگر میشوند. آنها در آپارتمان اجارهای کوچک خود، با وجود تمام سختیها، رویای آیندهای بهتر را در سر میپرورانند و در لحظات ساده زندگی، شادی مییابند. هجده سال بعد، دو جوان متولد دهه ۲۰۰۰ داستان آنها را کشف میکنند و به تماشاگران و راویان این عشق تبدیل میشوند. برخورد و پیوند این دو نسل، به تأمل و بازنگری در مفهوم عشق میانجامد.
.
.
اطلاعات بیشتر سریال
امتیاز: 8.0 از 10 (میزان آراء: 43 نفر)
سازندگان سریال:
نویسندگان:
کارگردانان:
Han Yan
سایر عناوین سریال:
عنوان بومی سریال:
值得爱
عنوان های دیگر سریال:
Worthy of Love
Zhi De Ai
值得愛
.
.
نسخه زیرنویس فارسی چسبیده (سافت ساب)
.
نسخه بدون زیرنویس
.
زیرنویس سریال
دانلود زیرنویس از سابسورس
.
زیرنویس فارسی
ترجمه اختصاصی پروموویز
شاید چون خودمم شخصیت حساس تری دارم ژوشویرو بهتر درک میکنم تو این رابطه ژوشوی عاشق تر بود
لطفا خلاصه بگید پایانش چطور بود؟
اگرم بتونید روند داستان و خلاصه برام تعریف کنید ممنون میشم
ماشاالله نقد هاتون خیلی طولانیه 😁
📝 #نقد #نقد_سریال #عشق_به_این_قشنگی #عجب_روز_خوبی #عشق_ناب #یک_روز_خوب پارت پایانی به قلم Soniya# •تا قسمت پایانی الان دیدم ذهنم سراسر احساسات متفاوتیه که جریان داره و نمیدونم از کجا بگم که حق مطلب برای اتمام این نقد تمام بشه.رفتار داجی قسمت اخر لحظه ای که با غلو گفت چرا این کتاب رو نوشتی میخواستی از حق خودت دفاع کنی»مورد پسند نبود کاملاً قبول دارم و تایید میکنم. ولی یدگاه ها متفاوته احتمالا بعد خوندن نقد های قبلی و پایان سریال متوجه شدین که داجی و جوشوی از نظر تایپ شخصیتی شبیهه هم نبودن. مهم ترین ضعف های هرکدوم کنترل گر بودن داجی و ای دی اچ دی داشتن جوشوی بود اما هیچکدوم از اینها مانع از خوشحال بودنشون نبود اتفاقا چون علایق یکسانی داشتن و در جهت رویاهاشون خلاق بودن در کنار هم عالی و مکمل هم بودن. اما ببینین همینطور که دیالوگ های سریال با ظرافت اشاره کرد تصمیمات زندگی به معنی تعیین نتیجه نیستن تصمیمات فقط سلسه مراتبی هستن نه همه علت ها، پس حتی اگر جوشوی اون روز دستش رو توی لباس عروس میگرفت یا تا فرودگاه دنبالش نمیرفت یا اون فیلم رو نمیساخت یا… باز هم ممکن بود بنا به دلیل دیگه ای جدا بشن چون خپد داجی هر اعتراف کرد رابطه و حسشون نسبت بهم مثل قبل نیست و نمیتونه ازدواج بدون عشق رو قبول کنه.البته اینکه داجی تایید میکنه جوشوی بهش خیانت کرده رو اصلا موافق نیستم و کاملاً رد میکنم چون جوشوی از زاویه دید خودش اون فیلم رو برداشت تا مسیر ازدواجش با دختره و خرید خونه راحت تر بشه پس اصلا قصد خیانت نداشته و حتی همه اسن سالها بدون دلیل خودشرو شکنجه کرده بود…توی مای لیست واکنش های تندی به شخصیت داجی دادن اما من با نظرات تند اون سایت مخالفم باید از دید هر دونفر به جریان نگاه کنیم داجی به تنهایی شخصیت بی رحمی نداره و آدم بدی نیست حتی زندگیش این ده سال با ژانگ صرفاً صوری بوده. جوشوی هم به تنهایی آدم بدی نیست و شخصیت خیانت کاری نداره من احساس میکنم هر دو به این جدایی نیاز داشتن ولی چیزی که شدیدا ً غمگینم میکنه اینه که جوشوی چون روحیه حساس تری داشت خیلی شکسته شد….ببینین شاید روابط ما در زندگی به معنی رسیدن نباشه رسیدن به هر قیمتی ارزشی نداره به وضوح زوج جینگ شو لیا لین رو برسی کنین اصلا احساس خوشبختی نمیکنن جینگ شو که اختلا خودشیفتگی داره در قسمت آخر روشن بیان کرد که هیچ علاقه ای به جوشوی نداره و صرفاً میخواد پُژش رو جلوی دیگران بده که حتی داجی بهش گوشزد کرد شاید با پول بهترین ساختمان رو بخره وایب نمیتونه با پول قلب آدمها رو بخره!درست مثل وقتی که جوشوی بدون داجی اون فیلم و یا تیزر تبلیغاتی رو میساخت ولی احساس خوشحالی نمیکرد یا درست مثل وقتی که جوشوی یه فیلم عروسی ساده میگرفت اما سراسر شاد بود… پول میتونه راحتی بیاره میتونی آرامش بیاره اما هرگز نمیتونه خوشبختی و خوشحالی مطلق رو تضمین کنه. ما و همه اطرافیانمون میدونیم یه روزی میمیرم ولی باز هم زندگی میکنیم… Read more »
داجی و جوشوی خیلیی خوبن😂😂😂حتی تو غم آدمو به خنده میارن اصلا پیر نمیشن🤍🔥✔️👌🏻💯
جوشوی_چرا اینقدر ازم متنفری مگه چیکار کردم
داجی_الان واست لیست میکنم هر شب که میخوابیدی همه پتو رو برمیداشتی واسه خودت،
جوشوی_تو هم دندون قروچه میکردی من فکر میکردم تخت موش داره
داجی_عه پس کی بود که صدای خور و پفش تا همسایه ها میرفت. تازه از مسواکمم استفاده کردی
جوشوی_تو هم حوله ایکه میزنم به صورتمو زدی به پات
داجی_همیشه چربی گوت رو میدادی من بخورم من از چربیش متنفرم
_جوشوی_پس چرا وقتی واست درست کردم با اشتها خوردی؟
داجی_خب چون تو درستش کرده بودی..
زیر این کامنت نظر کلی تون رو راجع به این سریال میگید؟
و اینکه پیشنهادش میکنید؟
باورم نمیشه داجی چرا اینقدر تغییرکرده! چرا نقش قربانی رو داره بازی میکنه؟!جلوی همه با لحن طلبکارانه ای بهش میگه«کتاب نوشتی که از خودت دفاع کنی؟»حتی نگاه نکرد که چقدر شکسته شده بود… لابد فیلمی هم که تو تنهایی ساختی و باهاش به پول و شهرت در پکن رسیدی برای دفاع بوده….
چرا اینجا انقدر خلوته 🙁
📝 #نقد #نقد_سریال #عشق_به_این_قشنگی #عجب_روز_خوبی #عشق_ناب #یک_روز_خوب پارت دوم Soniya#
در قسمت ۲۶ رابطه جوشوی و داجی تمام شده اما جوشوی نتونسته با تمام شدنش کنار بیاد و مدام خودش رو سرزنش میکنه«باید جلوش رو میگرفتم»« باید دنبالش میرفتم»«باید به حرفش گوش میدادم»و… در واقع جوشوی به راحتی نتونست با این جدایی و فقدان و نبود داجی کنار بیاد طوری که هر ثانیه داجی رو در کنار خودش تصور میکرد(توهم های بصری از شدت استرس پس از سانحه و جدایی)احساس غم شدید،عدم لذت بردن از کارهایی که قبلاً برایش لذت بخش بودن مثل نوشتن،و در نهایت انزوا و افسردگی،همه اینها دست به دست هم دادن تا جوشوی از رویای فیلمسازی کنار بکشد دقیقا زمانی که مطرح ترین کارگردان کشور شده بود. جوشوی موفق شده بود ولی احساس خوشحالی نمیکرد و هنوز در گذشته خودش و داجی گیر کرده بود در واقع جوشوی دنیا را فقط با داجی تصور میکرد و بدون حضور داجی خودش رو لایق کارگردانی و پکن نمیدونست!جوشوی موفق نشد با داجی تماس بگیره به روستا برگشت و متوجه شد مادر داجی مرده…سر زندگیش قمار کرد و میخواست در اوج ناامیدژ خودش رو در درریاچه غرق کنه چون زندگی بدون داجی برایش مفهومی نداشت اما یک نفر نجاتش داد اون زن باردار که شوهرش رهاش کرده بود امید تازه ای را در دل جوشوی نهاد جوشوی رستوران هات پاتی در همون روستا همراه اسن زن باز کرد اما هرگز به پکن و برگشتن به گذشته فکر نکرد با این وجود قبلش همواره در رویای سابقش و هنر باقی ماند چون در این ده سالی که رستوران داشت باز هم دست به قلم شد و کتابی آنلاین نوشت اما نمیخواست کتاب رو در پگن چاپ کند چون میترسید لا داجی روبه رو شود در واقع جوشوی بخاطر مرگ مادر داجی و… عذای وجدان داشت اما کاش میتوانستم جوشوی را بغل کنم و بهش بگم تقصیر تو نیست… حتیاگر پبشنهاد ساخت اون فیلم نبود باز هم احساسات داجی مثل قبل مثل گذشته نبود وقتی یه رابطه تموم میشه به معنای بد بودن تو نیست فقط به این معنیه که شخصیت و اندیشه هاتون باهم فرق داشت همین. ما نمیتونیم کسی رو بزور نگه داریم قلب انسان خریدنی نیست جوشوی عزیزم تو مقصر نیستی خودت رو سرزنش نکن و از رویاهایت و شادی زندگیت دست نکش لطفاً قوی باش و ادامه بده…»
پ. ن: دیالوگ های این سریال شاهکاره شاهکار، به قدری ظریف و با دقت طراحی شده که مخاطب تا عمق احساس شخصیت ها نقوذ میکند و میتواند احساس و افکار حقیقی آنها را درک و لمس کند.
ادامه دارد….
📝 #نقد #نقد_و_برسی پارت چهارم و لقب و نماد منفور ترین و رقت انگیز ترین و خودشیفته ترین زن سیدراما میرسد به جینگ شو کسی که حتی اسمش جعلیه و بعد سالها با وجود اینکه از دیرمرد پولداری بچه دار شده و این راهی بوده که خودش باکمال میل و مشتاقانه انتخاب کرده خودش زندگی با لیالین رو در روستا رد کرد و خواست پکن بمونه ولی باز هم طلبکاره و با وجود فرهنگ و خارج رفتن هنوز همان طرز فکر کودکیش رو داره!و حای به زندگی دوستش که در روستا معلم شده و به لیا لین زندگی آرومی داره حسادت میکنه و با پول عشقشون رو میخره از هم جداشون میکنه…با لباس های خوب لیا لین رو به پکن میاره…خیلی ترسناکه،داجی خیلی زیبا و صریح بهش میگه تو نمیتونی محبت و عشق رو با پول بخری مطمئن باش زندگی و رابطه ات هیچوقت دوامی نداره..درسته که داجی و جوشوی
سرعت ترجمه های اختصاصی خیلی پایینه.لطفا تعداد مترجمین بیشتری جذب کنید تا سرعت کار بالا بره.من فقط اشتراک پروموویز دارم و نمیخوام اشتراک سایت دیگه ای رو داشته باشم ولی این وضعیت دیگه خیلی خسته کننده شده.حق ما این نیست.سایتتون مشترکین خیلی زیادی داره لطفا به ما هم فکر کنید برای دیدن یه سریال که خیلی وقته پخشش تموم شده چقدر باید منتظر بمونیم؟
انصاف نیست.
قسمت ۲۵ قلبم از شدت غم و اندوه خاکستر شدSpoiler خودکشی ناموفقش،میدونستم روحیه جوشوی شکننده است و میشکنه… داجی باSpoiler رفتنش قلب و جوانی و آرزوهای جوشوی رو هم برد و جوشوی نتونست کنار بیاد و مثل قبل بشه… باز خدا رو شکر اون خانم نجاتش داد و کمکش کرد دمش گرم… کاش داجی یه سراغی این همه سال ازش میگرفت ولی حتی پشت سرش رو هم نگاه نکرد!و جوشوی ملتمسانه به خونه قدیمیش رفت بهش زنگ زد ولی…«پرستو جان کجا رفتی بهاره درخت زندگی گل کرد دوباره نمیدانم که بعد از رفتن تو دل دیوانه ام با غم چه سازه😭»
الان قسمت 17 ام
و راستش باید بگم
درسته که داجی هم بااستعداده ولی نباید در کنارش ژو شوی رو نادیده میگرفت
چون بهش قول داده بود که اگه به شرکتش بیاد میتونه فیلم بسازه
و به نظرم بعد اون همه فعالیت تبلیغاتی انتظارش به جا بود که کارگردانی فیلم رو بهش بدن
میتونست یه پروژه به این بده یه پروژه به اون
فکر میکنم همونطور که ژو شوی میگه ژائو یانگ گه چشمش دنبال داجیه و چیزای خوبی توی سرش نیست
جوری که نمیتونم حق رو به یه طرف بدم از بس این فیلم دقیقه به دقیقه اش رئاله
داجی اولش رویایی نداشت ولی از وقتی با ژو شوی آشنا شد رویای ساختن فیلم با اون رو توی سرش پروروند و بهش کمک کرد تا جایی که خودش رو فراموش کرد
و اینکه الان میخواد آینده و آرزویی برای خودش داشته باشه حق مسلمشه
ولی به نظرم باید این رو به ژو شوی توضیح میداد
شاید از این میترسید که ژو شوی فکر کنه میخواد رویاشو بدزده که الان داره همین فکر رو میکنه و بر خلاف چیزی که ژائو یانگ گه و داجی میگن ژو شوی به نظر من خیلی هم بالغه و میتونه مسائل رو درک کنه
از طرفی ژو شوی مقداری راجع به داجی کم لطفی کرده
فقط به نظرم باید بیشتر به این توجه میکرد که داجی هم داره پا به پاش زحمت میکشه و هیچوقت اونجور که باید ازش قدردانی نشده
میگه رویای هردوتاشونه ولی به این مسئله توجهی نداره
تقصیری نداره
باورش اینه که جدی جدی دو نفری دارن براش تلاش میکنن
و باید راجع به این مسائل باهم صحبت میکردن که متاسفانه نکردن و به نظرم رابطه شون قراره بشدت از این قسمت به بعد بهم بریزه
منتظرم تموم شه ببینم سد انده یا نه
Soniyamixکاربر
لطفا اون لیستی که گفتی رو به اشترک بذار
من نمیدونم چرا جدیدا تمام صنعت فیلمسازی جهان داره به سمت فمنیسم گرایی مطلق میره….منکر حمایت زنان نیستم منتقد فمنیسم هم نیستم اما چرا بایداینقدر اغراق امیز باشه که آدم رو اسم و ماهیت فمنیسم زده کننن!!!؟قسمت ۲۳ طوری با جوشوی رفتار شد که انگار یه قاتله اصلا جو شوی اشتباهی نکرده چرا باید معذرت خواهی و التماس بی جا کنه؟! از تبلیغات متنفر بود ولی بخاطر اصرار داجی صبوری کرد و تحقیر شد. بخاطر اینکه داجی میخواست از اون شرکت قبلی اصراف بده رفت… اصلا داجی تا به حال اجازه داده جوشوی خودش به تنهایی مستقل باشه به تنهایی فکر کنه!!؟مدام بخاطر رفتار های جو با مردم بجای جو عذرخواهی میکنه و باعث میشه بقیه فکر کنن وای چقدر جو شوی به داجی وابسته است اونم جلوی جمع و با خودشون فکر کنن جوشوی اصلا مرد نیست و…برای یه کارگردان تغییر فیلمنامه مثل مرگ عزت نفسشه جوشوی دست رو قلبش و آرزوش گذاشت تا اسمش به عنوان کارگردان به هر قیمتی پخش بشه و بتونه خونه خوب واسه داجی بخره و باهاش ازدواج کنه اگر دوباره برمیگشت به صفر همین مادر داجی سرو صداش بلند نمیشد؟! ولی تک تک سکانس های اخیر سریال دارن به نفع داجی پیش میرن در حالی که خیلی از رفتار های داجی قابل درک نیست.
📝 #نقد #نقد_سریال #عشق_به_این_قشنگی #عجب_روز_خوبی #عشق_ناب #یک_روز_خوب پارت دوم
•فیلمنامه نویس یکم شخصیت داجی رو مبهم توصیف کرده!بنظرم منظور داجی بهانه های بچگانه ای مثل چرا دستم رو نگرفتی و… نبوده بلکه میخواست این پیام رو برسونه که هر دو ما تغییر کردم پس احساسات و اهدافمون هم نسبت به ده سال پیش ممکنه عوض شده باشه داجی کسی نبود که با تغییر احساسات کنار بیاد معتقده اگر قراره مثل قبل نباشیم ازدواج ارزشی نداره!هر چند که بنظرم جوژوی هم از سمت مادر داجی برای خرید خونه جدید خیلی تحت فشار بود البته احساس داجی به دیده نشدن زحماتش و در سایه بودنش کاملاً طبیعی و به جاست همین احساس ناشناخته و جدید سرچشمه تغییر هدف داجی بود!
در این اثر شاهد تقابل شخصیت داجی و جو به مرور زمان هستیم جوژوی کسی که آرزو داشت بزرگترین کارگردان جهان شود محدود به کسانی شده بود که حتی بر خلاف میلش او را وادار به تغییر فیلمنامه کردند تنها خواسته جو الان ازدواج با داجی است مردی که زمانی آزاد و رها بود الان در قید و بند شرایط مالی و فشار های زندگی قرار گرفته و داجی دختری که تنها آرزویش حمایت از آرزوی پارتنرش بود اکنون خودش را شناخته و احساس میکند دیگر نمیتواند در سایه زندگی کند حتی اگر به قیمت تمام شدن رابطه عاشقانه اش باشد!
نویسنده: #Soniya
ادامه دارد…
بعد یه عمر یه درام دیدم که ساب انگلیسیش طلسم شد سه روزه ادامه ساب انگلیسی نیومده/: بغض فراوان
📝#نقد #نقد_سریال #عشق_به_این_قشنگی #عجب_روز_خوبی #عشق_ناب #یک_روز_خوب ادامه پارت اول
•البته از خیلی جهات رفتار های داجی هم مشکل داره که با توجه به اینکه هردو جوان بودن انتظار میرفت.جوشوی سخت کوشه و دوست نداره بی عرضه باشه چه لزومی داشت جلوی مادرش سر میز شام،اصرار کنه رئیسش پول رو حساب کنه متوجه نگاه غمگین جوشوی شدین؟!من جای جوشوی خجالت کشیدم بی نهایت احساس خجالت و شکست بهش دست داد. یا جملات تو همیشه باید گند بزنی و من جمعش کنم، تو زیادی حساسی اصلا بالغ نیستی(هر چند جلوتر متوجه شدیم حساسیت های جوشوی بی مورد نیود و رئیس شرکت واقعا منظور بدی داشت)جوشوی فقط نتونسته بود با محیط جدید خودش رو تغییر بده و برعکس داجی شخصیت خودش رو مطابق با محیط پکن تغییر داده بود همین.
📝 #نقد #نقد_سریال #عشق_به_این_قشنگی #عجب_روز_خوبی #عشق_ناب #یک_روز_خوب
•قبلش لازمه درباره کلیت شخصیت جوشوی بگم.همینطور که همتون احتمالا متوجه شدین جوشوی پسریه که ذهن خلاقی داره و بر خلاف محیط کوچیک و محدود زندگیش قصد داره بزرگترین کارگردان چین بشه.آرمان گراست ولی گاهی بیش از حد خیال پردازی میکنه،سخت کوشه اما در برابر سختی ها زود رنجیده میشه.پر انرژیه ولی بخاطر صداقتش فریب میخوره و پول رو از دست میده،شیفته برنامه ریزیه ولی اصلا مدیریت اقتصادی نداره. باهوشه ذوق هنری داره ولی هوش هیجانی کمتری نسبت به داجی داره این باعث میشه تو اجتماع و در کنار هنجار های جامعه کنترل هیجانات نداشته باشه واضح تر بگم سریع ناامید بشه،سریع خشمگین بشه و گاهی هم مثل یه پسر معصوم نابالغ رفتار کنه.لباس پوشیدنش زیاد مرتب نیست و این باعث میشه گاهی دیگران زیاد اون رو جدی نگیرن(وقت که برای مصاحبه استخدامی رفته بود)شخصیت وفاداری داره ولی اغلب نمیتونه منظورش رو با کلمات منایب بیان کنه(مثل جریان شب تجاوز و خواستگاری)تمایلی به سازگاری نداره و معتقده باید بی پروا با دیگران صحبت کنه و نظر واقعیش رو بدون رودرواسی بیان کنه حتی اگر طردش کنن و خب هنجار های جامعه این رو نمیپذیره.به شدت عاطفیه ولی نمیتونه احساساتش رو مثل بقیه معمولی بیان کنه.ریسک پذیره ولی از شکست میترسه این باعث میشه بهه مرور در پکن شاهد وابستگیش به داجی و عدم استقلالش باشیم.روی داجی احساس مالکیت میکنه و از دست دادن اون آشفته اش میکنه در نتیجه حاضره حتی کاری خلاف میلش انجام بده(جریان تیزر تبلیغاتی)تا از دستش نده.مهربونه ولی روحیه انتقاد پذیری نداره،از طرد شدن میترسه ولی در حین حال کاهای نابالغانه ای انجام میده که باعث میشه بقیه جدیش نگرین و یا داجی رو بهتر اون بدونن.انعطاف پذیر و چابلوس نیست ولی گاهی بخاطر نگه داشتن قول هاش مجبوره بر خلاف میلش کنار بیاد و خودش رو به داجی متکی کنه.درسته که سریال تم دروانشناسی نداره ولی بنظرم رگه هایی از اختلال ای دی چ دی رو داره.
نویسنده و به قلم: #Soniya